پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۳ ب.ظ

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سایت شهود عشق» ثبت شده است

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالحمید مرحمتی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

زندگینامه برادر شهید عبدالحمید مرحمتی 
پاسدار شهید در سال 1337 دریک خانواده ضعیف در کازرون دیده به جهان گشود . شهید مرحمتی از حسن خلق و صداقت زیادی برخوردار بود همیشه آرام و متین کم حرف و ملایم بود و درسالهای قبل از پیروزی انقلاب اکثراً درمجالس مذهبی و مساجد دیده می شد علاقه زیادی به امور مذهبی داشت . در سال 1359 که خط گرایش به غرب و لیبرالیسم به اوج خود رسیده بود با کمک شهید نصیری روزنامه جمهوری اسلامی را از دست لیبرالها نجات داد و رسماً مسئولیت توزیع آن را به عهده گرفت و پس ازآن خبرنگاری این روزنامه را قبول کرد پس از تشکیل سپاه که برای بار دوم تشکیل شد شهید به جمع پاسداران پیوست و در سنگر پاسداری از اسلام رسماً شرکت کرد او دوباره عازم جبهه شد و پس از یک ماه مبارزه بی امان با کافران بعثی توسط هواپیماهای مزدور عراقی در جبهه خونین شهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید عبدالحمید مرحمتی
اکنون که دیو سیرتان زمان مستکبران جهان با تمام قوا و نیروی اهریمنی خود بر علیه ملتی که فقط و فقط گناه و جرمش آزاد زیستن و وابسته نبودن به ابرقدرتهای جهانخوار و اجرای احکام اسلام که تنها مکتب نجات بخش است می باشد. اکنون که رحمت الهی براین امت سایه افکنده پاس این نعمت را بداریم و مبادا که یک لحظه این نعمت را کفران کنیم که عذاب خدا را در پس وارد همیشه یا دویاور امام و ولایت فقیه باشید چون دراین صورت است که تمام خواسته های شما برآورده می شود و دست تمام توطئه گران جهت توطئه درباره شما کوتاه می شود. ازوصیت مهم من این است که از دلداری دادن به فرزندان یتیم و رسیدگی به امور خانواده شهدا آن اندازه که ازدست شما بر می آید کوتاهی نکنید. نماز جمعه که یکی از منابع بسیار مهم اگاهی دهنده است فراموش ننمایید.

زندگی و وصیت نامه شهید محمد سعید نوذری

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید محمد سعید نوذری
شهید در سال 1345 در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود . او درهمان دوران کودکی عشق وافری به دین مبین اسلام داشت . شهید از بدو تولد یک فرزند سعادتمند و خوب بود، در چهره اش نمایان بود که راه شهدای کربلا راطی می کند در تمام تظاهرات علیه رژیم منفور پهلوی شرکت داشت و مخالف سرسخت این رژیم بود. درسن 23 سالگی ازدواج نمود و یک سال بعد همزمان با تولد ولی عصر (عج) صاحب پسر می گردید. با شروع جنگ وی به جبهه رفت در تمام حمله ها شرکت می جست تا اینکه عملیات رمضان پیش آمد و ایشان درآن حمله شرکت کرد و در 27 ماه رمضان که مصادف بود با 28/4/61 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به لقاء الله پیوست.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید محمد سعید نوذری
ازهمسرم می خواهم که رفتار حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب را الگوی خود قرار داده و از فرزندمان به نحو مطلوب مواظبت نماید. پس از مرگم جسدم را به خانواده ام تحویل بدهید تا جسدم را درکازرون درکنار قبر شهیدان دفن نمایند. ازمردم مسلمان ایران تقاضا دارم که به طور عمیق این جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داده و اجازه ندهند خواسته های دنیایی آنها را ازمسیر الله دور نماید و رهبر انقلاب اسلامی را در راه ایجاد جامعه اسلامی جهت حکومت جهانی مهدی (عج) یاری نمایید.


زندگینامه شهید محمد راسخی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه

شهید در سال 1342 قدم به عرصه وجود گذاشت. دوران دبستان را با موفقیت به پایان رساند در جریان انقلاب مخفیانه نوار و کتاب وعکس های امام و رهبران انقلاب را به خانه می آورد و در باغچه پنهان کرده و کم کم پخش می کرد او همیشه دلش برای اسلام عزیز می تپید با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران مراجعه و آمادگی خود را اعلام و آماده رفتن به جبهه می شود . در یکی از شبها هنگام شروع عملیات برادر شهید محمد راسخی با نفاق برادر شهید نصرالله ایمانی همراه با سایر رزمندگان مشتاقانه برای نبرد با کفار به پیش می تازند تا اینکه ناگهان خمپاره ای به سنگر اصابت و منفجر می شود و هر دو در اثر ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیت نامه برادر شهید محمد راسخی
برادران و خواهران عزیز از شما می خواهم که همواره تقوای اسلامی به معنای کامل جلوگیری از معصیت و گناه است را فراموش نکنید زیرا لذت زندگی در تقوا و بندگی می باشد و عامل بسیار مؤثر جلوگیری از گناه و معصیت نماز است . حتی المقدور سعی کنید علاوه برنماز های واجب ناقله و نمازهای مستحبی را انجام دهید و ازشما می خواهم که تحت تأثیر حیله و نیرنگ منافقین قرار نگیرید.

زندگی و وصیت نامه شهید نگهدار سلمانی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه نگهدار سلمانی
شهید در سال 1343 درروستای کلانی پا به عرصه وجود گذاشت . در ایامی که مصادف با ادامه فعالیت انقلاب اسلامی درکشورمان بود روزها درکارگاه تراشکاری کار می کرد و شبها درمساجد مشغول فعالیت بود و اعلامیه ها را هرجا که لازم بود توزیع می نمود. او همیشه آرزو داشت با شهادت خود دین خویش را به اسلام و قرآن ادا نماید به همین دلیل راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل گردید و بدین وسیله به گفته امام امت که جوان ها باید به جبهه بروند و این جنگ را هرچه زودتر تمامش کنند به جبهه رفت و در حمله سرنوشت ساز رمضان بدرجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید نگهدار سلمانی

امیدوارم که بتوانم راه حسین(ع) را حسین گونه ادامه دهم و شما هم که در پشت جبهه هستید سنگرها را خالی نگذارید که منافقین بتوانند ضربه به اسلام بزنند. دعای کمیل ، دعای توسل و دعاهای دیگر و نماز جمعه را به جا بیاورید اگر من شهید شدم جسد مرا ببرید سرقبر شهید حسین سلمانی تا او را زیارت کنم بعد مرا ببرید در زادگاهم کلانی کنار قبر شهید علی حسین رنجبر خاکم کنید و پیامی که برای خانواده ام دارم این است که هیچ برای من ناراحتی و گریه و زاری نکنید و تا می توانید راه شهیدان را ادامه دهید و دیگر حرفی برای گفتن ندارم.....


ما از سوی خدا آمده ایم و بازگشتمان همه به سوی خداست.

اینک که جنگ به کشور اسلامی ایران تحمیل شده است ما مسئولیت شرعی داریم که به جنگ کفار یعنی بعثیهای عراقی و صدام یزید برویم. خداوند این سعادت را نصیب بنده کرده که به جبهه بروم و با کفار مبارزه کنم و امیدوارم که بتوانم راه حسین (ع) را حسین گونه ادامه دهم و شما هم در پشت جبهه سنگرها را خالی نگذارید که منافقین بتوانند ضربه به اسلام بزنند و مرتب برای امام عزیزمان خمینی بت شکن دعا کنید که او را برای مردم نگهدارد و حتماً دعای کمیل و دعای توسل و نماز جمعه را به جا آورید .

اگر من شهید شدم ولی به قول برادر شهیدم حسین سلمانی نه به همین سادگی، تا می توانم می کشم، وقتی که دعوت حق رسید آن را لبیک می گویم از پدر و مادرم و خانواده می خواهم که هیچ برای من ناراحت و گریه زاری نکنید و تا می توانید راه شهیدان را ادامه دهید.

شهید محمد مسرور در واحد شهدا

 شهید محمد مسرور

واحد شهدای حوزه علمیه کازرون را شهید مسرور افتتاح کرد.و سال های سال، بسیاری از اوقات خود را در آنجا سپری کرد. و حالا دوباره شهید سری به اتاق خود زده،با این تفاوت که قبلا آرزوی شهادت داشت و الان به آرزوی خود رسیده

دست نوشته های شهید مسرور 3

 شهید محمد مسرور دست نوشته

*هنر آن است که سجاده نمازت را در میدان نبرد بیندازی،نه در گوشه خانه ی راحت طلبی ریایی

*جبهه شهد عشق است و شهدا لاله های آن شهد عشق و باغبان این شهد عشق حسین (علیه السلام) سلطان عشق است


دست نوشته های شهید مسرور 2

 شهید محمد مسرور دست نوشته

شهود عشق آن جایی است که دیگر خودی در میان نباشد و آن گاه عشق تجلی می کند؛که دیگر فانی شده باشی و فناء در ذات اقدس اله.

و آن گاه است که عشق مشهود می شود و نام شهید را بر خود می گیرد . هوالشاهد و المشهود

                                                             90/9/26

 


*شهید مسرور سایتی را بنام شهود عشق راه اندازی کردند و تلاش بسیار نمودند تا اسنادی از شهدای کازرون را جمع آوری کنند.تا راه و نام آنان برای همیشه باقی بماند

سایت شهود عشق

غم فراق

 شهید محمد مسرور

لبش خموش ودلش آسمانی از غم داشت

همیشه گوشه ی چشمش غبار ماتم داشت

دلش برای شهیدان همیشه پر می زد

چه عاشقانه عزیزان دم از سفر می زد

همیشه ذکر حسین (ع) یارو و همدم اوبود

غم جدایی یاران فقط غم اوبود

چگونه سر بکنم من فراق وماتم تو

زدل برون نرود تا ابد غمِ غم ِ تو

غم فراق توهرگز نگشته باور ما

وشورِعشق وشهادت نرفته از سر ما

چه عاشقانه، غریبانه پر زدی تا عشق

مثال عاشق ومعشوق بوده ای با عشق

کبوتر دل سرگشته ات هوایی بود

خداگواست که این مرد کربلایی بود

به غنچه های لبش ناله های مبهم داشت

همیشه حال وهوای شب محرم داشت

به مادر شهدا لحظه لحظه سر می زد

دلش برای شهادت همیشه پر می زد

تورفتی وبه خدا خانه را صفایی نیست

به قلب خسته مادر دگر دوایی نیست

غم فراق تو در باورم نمی گنجد

دگر هوای کسی در سرم نمی گنجد

تو رفتی وکه تسلا دهد غم مارا

دمی بیا، بنگر اشکِ ماتم مارا

دلم هنوز تورا می زند صدا برگرد

برای لحظه ای ای خوب ِ آشنا برگرد

((تورفتی ودل من بی تو چشمه چشمه گریست

چگونه بی تو مگر می توان در عالم زیست ))


شعر از : حسین مسرور (برادر شهید محمد مسرور)

 بهمن ماه 1394

شعری برای محمد

 شهید محمد مسرور

  محمد از زمینی ها جدا بود     
      سرش پرشور از عشق خدا بود 
          به روی شکوه ها لب وا نمیکرد        
                                         دلش وقف شهید کربلا بود 


شعر از حسین مسرور(برادر شهید) 

دست نوشته های شهید مسرور 1

 شهید محمد مسرور دست نوشته

ما جهاد را شر و زحمت نمی بینیم.بلکه باران رحمتی می بینیم که بذر انسان را می پروراند تا از عالم خاک سر بیرون آورد و به ما فوق خاک صعود کند.که جای بذر زیر خاک ماندن نیست.باید حجاب دانه خویش را پاره کند تا سبز شود.

خدایا کی شود ما سر از حجاب جسمانی برهانیم

90/9/9