سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۲:۱۸ ب.ظ

۱۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید و شهادت» ثبت شده است

زندگی و وصیت نامه شهید اسداله یزدان پرست

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید اسداله یزدان پرست
برادر شهید در سال 1343 درخانواده ای فقیر در روستای خشت از توابع کازرون دیده به جهان گشود. شهید نقش بسیار مؤثری در بیدارسازی مردم جهت مقابله با رژیم شاهنشاهی داشت و همیشه درتمام راهپیمائی ها پیش قدم بود و با اخلاق حسنه ای که داشت دیگران را جذب می نمود و علاقه وافری به امام امت و خمینی کبیر داشت . با شروع جنگ با عشق و علاقه ای که به جهاد در راه خداوند متعال داشت و همیشه امیدش این بود که به وصال حق تعالی برسد به جبهه جنوب منطقه رقابیه اعزام شد و بالاخره درتاریخ 14/7/61 درحمله مسلم بن عقیل به درجه رفیع شهادت نائل گردید.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید اسد اله یزدان پرست

پدر ومادر عزیزم ، می دانم که مرگ من کمی برایتان گران تمام می شود و چون طبیعی است که اگر کسی از افراد خانواده بخواهد به دلیلی خانواده را ترک نماید مشکل است ولی باید تحمل کرد. پدر ومادر عزیزم پس از مرگ من برایم گریه نکنید که در راه پر افتخاری جان خود را فدا کرده ام ، فرض کنید عروسی پسرتان است و بدان که هیچ عروسی بهتر از این نیست که در راه خدا کشته شوم. ازشما می خواهم مرا حلال کنید


زندگی و وصیت نامه شهید منصور رئوفی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید منصور رئوفی
برادر شهید منصور رئوفی در بهار سال 1346 در خانواده ای فقیر اما مذهبی و متدین و با عصمت و طهارت به دنیا آمد. شهید قلبی مهربان و رئوف داشت .درنماز جماعت و دعای توسل و کمیل شرکت فعالانه ای داشت . شهید برای مقابله با روبه صفتان عازم جبهه حق علیه باطل شد و در عملیات والفجر 2 شرکت کرد و براثر اصابت ترکش به بدن نازنینش گل همیشه خوش بوی امت اسلام پرپر شد و به آرزوی دیرینه اش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید منصور رئوفی
جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا درحال بی تفاوتی بمیرید و از رفتن فرزندان و برادرانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را در صحرای کربلا نمود. مادران شهید شما باید موقعی که فرزندانتان را به جبهه می فرستید سربه سجده بگذارید و بگویید خدایا این فرزند را در راه تو به جبهه می فرستم تا دشمن دین تو را از بین ببرد و موقعی که شهید می شود بگویید خدایا این فرزند را به جبهه فرستادم که در راه دین تو جهاد کند و حالا که شهید از من قبول کن.
امت شهید پرور کازرون استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید تا هرگز دشمنان اسلام و شیاطین نتوانند بین شما تفرقه بیندازند.


زندگی و وصیت نامه شهید اسماعیل کرمی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید اسماعیل کرمی
شهید در سال 1340 در روستای ناصرآباد واقع در 7 کیلومتری کازرون دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و سپس مشغول کشاورزی گردید . اسماعیل از همان کودکی دارای خصوصیات اخلاقی جالبی بود، با دوستان بسیار صمیمی و خوش برخورد ، فردی زرنگ و باهوش بود. وی در تاریخ 15/12/59 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از سه ماه آموزش به جبهه اعزام شد . شهید قبل از حمله رمضان به مرخصی آمده بود از تمام خانواده خود خداحافظی کرده و به میدان جنگ بازگشت و پس از ماه ها مبارزه افتخار آمیز سرانجام در تاریخ 3/5/61 در جبهه خرمشهر با اصابت ترکش خمپاره به قلب نازنینش به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت در راه خدا بود نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید اسماعیل کرمی

پدر و مادر گرامیم من یک خواهش از شما دارم امید است که ازمن بپذیرید، خواهشم این است که برایم گریه و زاری نکنید. استقامت کنید و لبخند افتخار آمیز به لب آورید و شکر خدا و دعای طول عمر امام کنید تا در پیشگاه خدای تبارک و تعالی، اجر بیشتری نصیب شما گردد، پدر جان خودت را برای کربلا آماده کن، انشا الله بزودی کربلا آزاد می شود و تمام عاشقان حسین آزادانه می توانند از نزدیک قبر آن شهید تاریخ را در آغوش بگیرند


زندگی و وصیت نامه شهید نصراله نوروزی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید نصراله نوروزی
شهید در سال 1335 درخانواده ای تهیدست ولی متدین چشم به جهان گشود و در کودکی مادر خود را از دست داد. در شناساندن امام و مبارزه با رژیم طاغوت به روستائیان کوشش زیاد می کرد و هجرت امام را بعد از هجرت حضرت محمد (ص) جالبترین هجرت می دانست . شهید در سال 1356 ازدواج نمود و ثمره ازدواج او سه فرزند دختر و پسر می باشد. از خصوصیات اخلاقی او فداکار بودن ، اهل علم وزیر بار ظلم نرفتن بود. شهید در آبان ماه 61 براثر اصابت گلوله به بدنش عاقبت خون سرخ و پر حرارت خود را به اسلام هدیه و عاشقانه خدایش را ملاقات می نماید و به آرزوی خود می رسد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید نصراله نوروزی
پدر و  برادرانم و همسر و فرزندانم و دوستانم : وصیت می کنم چنانچه من شهید شدم برای من گریه نکنند زیرا که تنها آرزویم شهادت است . آرزو دارم نه یک دفعه بلکه هزاران بار زنده شوم و شهید گردم. من امروز بفرمان رهبرم لبیک گفته و لباس رزم را پوشیده ام تا چشم دشمنان اسلام را کور کنم. برای رضای خدا کار انجام دهید و نهی از منکر کنید.


 


زندگی و وصیت نامه شهید حسن همدانی نژاد

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید حسن همدانی نژاد
شهید در سال  1339 درخانواده ای مستضعف درکازرون دیده به جهان گشود ولی نتوانست به درس خواندن بپردازد و با پدرش به گله داری می پردازد. شهید کم کم بزرگ می شود و همانند دیگر برادرانش به شغل کمک رانندگی مشغول می شود . با پیش آمدن جنگ تحمیلی شهید تصمیم می گیرد که به جبهه برود اما اطرافیان او به هر طریق سعی می کنند که او را منصرف کنند ولی او حاضر نشد و می گفت گمشده ای دارم که شاید او را در جبهه های جنگ بیابم . بالاخره او رفت و جنگید و مجروح شد و مدت سه روز در بستر خوابید بعد بلادرنگ از رختخواب بیرون آمد و عازم فیروزآباد شد و از آنجا هم پیروز برگشت و روانه جبهه های جنوب شد و در فتح خونین شهر هم چون شیر غران، غرید . او پیشتاز بود و در جبهه ها لقب مرد دلاور را گرفته بود و درآخرین لحظات زندگیش که وداع می گفت مسئول فیلم برداری درآن لحظه مژده فتح خرمشهر را به او داد و او این چنین به وصال رسید و گم کرده خویش را یافت


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید حسن همدانی نژاد


با درود وسلام و تجدید بیعت با شهیدان گلگون کفن سرزمینمان که بانثار خون گرم و سرخ خویش و با رنگین نمودن سنگ فرشهای خیابان های شهرمان توانستند نهال پر ثمر انقلاب را آبیاری کنند و درود برشما ای برادران و خواهران بسیجی پدر ، مادر ، برادر و خواهر عزیزم می دانم که برای شما فرزند و برادری خوب نبودم ولی از شما طلب مغفرت می کنم مرا ببخشید تا بتوانم قدری آسوده تر باشم . ازطرف من از تمامی بستگان و دوستان و اقوام طلب مغفرت کنید . برای من گریه نکنید بلکه شادمانی کنید تا دشمن هرگز احساس پیروزی نکند. پدر عزیزم شما به عنوان وکیل من انتخاب شدید اگر از من پولی و یا وسیله ای باقی مانده شما خودتان آن را هرطوری که صلاح می دانید خرج کنید

زندگی و وصیت نامه شهید حسن علی دادی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید حسن علی دادی
شهید در سال 1344 در روستای قلعه سید یکی از روستاهای توابع کازرون متولد شد. تا سن 2 سالگی در روستا بود و پس ازآن به کازرون عزیمت کردند. در تابستان سال 60 به استان بوشهر عزیمت نمود و دریک کارگاه دولتی به کارگری مشغول شد و در تاریخ 16/2/61  از طریق بسیج بوشهر به جبهه حق علیه باطل اعزام شد و در حمله بیت المقدس شرکت کرد و بالاخره پس از حماسه آفرینی های زیاد و عبادت های عمیقی که در جبهه حق هر انسانی جذب آن می شود و در تاریخ 4/5/61 به هدف اصلیش شهادت رسید.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید علی دادی
به حرمت خون شهیدان امام خود را تنها نگذارید که این تنها پیام هایی است که رزمندگان برای شما دارند . من از مال دنیا چیزی ندارم جزاین تن ناقابلم که این راهم در راه خدا می دهم.


زندگی و وصیت نامه شهید امیرحسین طاهری

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

زندگینامه برادر شهید امیرحسین طاهری
شهید حسین طاهری درچهارم نیرماه سال 1346 دریک خانواده چادرنشین عشایری دیده به جهان گشود . خانواده او قبل از تولدش سه دختر داشتند چند سالی بود که آرزو می کردند خداوند پسری به آنان عطا کند با تولد او آنها به آرزوی خود رسیدند . در دوران تحصیلاتش تجدید یا مردود نشد و همیشه از دانش آموزان رده اول کلاسش بود او با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد پس از چند ماه نبرد با دشمن عاقبت به هدفش که شهادت در راه خدا بود رسید، و این گونه فرمان امامش را صادقانه اجرا کرد بدین سان آنکسی که پروردگارش او را آنچنان با ارزش به خانواده اش عطا کرده بود عزیزتر از زمان تولدش بسوی خود فرا خواند یادش گرامی باد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید امیرحسین طاهری
هرگز نپندارید آنان که درراه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خود روزی می برند.
بنام نامی نامها و بنام الله درهم کوبنده ظلم ها و جورها و یاری دهنده محرومان جهان وضعیفان و مستمندان.
برادران اگر می خواهید به معنی انسانیت انسان دست یابید و لذت واقعی زندگی را بفهمید همه اینها در جبهه است . دنیا در جبهه رنگ دیگری دارد. ای مادر گرامیم در عزایم به هیچ وجه گریه نکن و اگر می خواهی گریه کنی بیاد شهیدان کربلا ، بیاد علی اکبر و قاسم و علی اصغر گریه کن از اینکه مرا طوری تربیت کردی که توانستم قدمی در راه اسلام و در راه خدا بردارم سپاسگذارم و تو با این تربیت دری از درهای بهشت را بروی خود باز کردی

زندگی و وصیت نامه شهید خداخواست دهقان

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید خداخواست دهقان
برادر شهید خداخواست دهقان در سال 1339 در خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود تا زندگی سراسر جهاد و کار و تلاش خویش را آغاز نماید.شهید بخاطر کفایت خانواده از خدمت سربازی معاف گردید و بعد از چند ماه علی رغم مشکلات فراوان و داشتن مسئولیت و سرپرستی خانواده خویش در تاریخ 1/7/61 برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد و درتاریخ 28/7/61 به جبهه عین خویش اعزام گردید شهید دهقان در عملیات پیروزمند محرم شرکت نموده و درحالیکه سرشار از عشق به خدا و معبود واقعی خویش بود به لقا الله رسید.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید خداخواست دهقان
من فقط به خاطر دین اسلام است که به جبهه می روم و می خواهم که کشورمان پیروز و در تاریخ سربلند باشد.  ای مادر ، خواهر و برادرم موقعی رسیده است که باید صبر پیشه نمائید، حال که به جبهه می روم با نیت پاک با دلی سرشار از مهر و محبت و قلبی پرشور از پیروز شدن است و مرگ در راه خدا سعادت است و همه کس نمی توانند به آن نائل شوند و دلم نمی خواهد که هیچگونه ناراحت شوید چون شهید هیچ وقت نمی میرد.


زندگی و وصیت نامه شهید بیژن محمدی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

زندگینامه برادر شهید بیژن محمدی
شهید بیژن محمدی در سال 1344 در روستای چکک واقع در کوهمره نودان به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایی را دراین روستا به پایان رسانید و سرانجام موفق به اخذ دیپلم گردید . در بهار سال 60 درهمین روستا ازدواج نمود و یکسال بعد روز 19 اردیبهشت ماه در جبهه خرمشهر فاصله اش را با خدا کم کرد و در عملیات بیت المقدس یا علی گویان به قلب دشمن شتافت و سرانجام بدرجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید بیژن محمدی
درود به امام حسین (ع) سالار شهیدان فروریزنده کاخ ستمگران و درود به یاران با وفایش و 72 تن شهدای صحرای کربلا و درود برحسین زمان خمینی بت شکن و سلام بر شهیدان گلگون کفن صحرای خونین کربلای ایران و اما وصیتم به تو ای پدر گرامی وای مادر عزیزم و به تو ای برادر گرامیم که برعلیه کفار بعثی در جبهه ها در ستیزی پس از شهادتم گریه و زاری نکنید فرزندی در راه دارم که اگر الحمد ال... سالم بود درمکتب حسینی بودنش کوشا باشید اگر فرزندم پسر بود نام او را محمد و اگر دختر بود نام او را فاطمه بگذارید.

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالخالق پیش بین

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید عبدالخالق پیش بین
شهید عبدالخالق پیش بین در آبان ماه 1346 درخانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود . شهید عبدالخالق به مکتب پربار اسلام علاقه وافر داشت و همیشه در عشق سرور شهیدان حسین بن علی می سوخت و آن حضرت را چراغ هدایت و کشتی نجات انسانها می دانست. با شروع جنگ تحمیلی داوطلب شرکت در جهاد مقدس با دشمن بعثی شد و سرانجام درسال 61 درعملیات ظفرمندانه محرم شرکت نموده که با حماسه آفرینی های خالصانه در جنوب دهلران براثر موج انفجار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید عبدالخالق پیش بین
وصیت من به امت حزب الله این است که درهیچ شرایطی امام خمینی را تنها نگذارید برادران عزیز دراین هنگام اسلام به شما احتیاج دارد و همان طور که امام فرموده است جبهه ها را پر کنید پس به سوی جبهه ها بیایید تا هرچه زودتر صدام نابود شود و نوبت به قدس برسد انشاالله حکومت اسلامی در سراسر جهان به رهبری امام زمان برپا شود. درمرگ من اشک نریزید زیرا شهادت گریه ندارد .