سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۰۷ ب.ظ

۱۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای کازرون» ثبت شده است

وصیت نامه نعمت الله انصاری داد

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : نعمت الله انصاری داد       نام پدر : عبدالله            شهادت:شلمچه پاسگاه زید       دانش آموز کلاس :سوم       دوره : راهنمایی      تاریخ تولد : 1/1/1346                   تاریخ شهادت : 22/4/1361
فرازی از وصیت نامه شهید
برخداوند توکل کنید که هر چه داریم ، از اوست  . چه زیباست که انسان با دست پر به دیدار خدا برود، برادران و خواهران عزیز حزب الله، روی قلب های خودکار کنید. چون وقتی قلب، الهی شد همه چیز الهی می شود. کار را فقط برای خدا کنید که کار برای خدا شکست ندارد. خداوندا چه نعمت هایی که لیاقت آن را نداشتم و به من عطا کردی . خداوندا اگر من لیاقت ندارم که در راهت شهید شوم، اما رحمت تو لیاقت آن را دارد که شهادت را نصیبم کنی.

وصیت نامه شهید هدایت الله دوپیکر

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : هدایت الله دوپیکر      نام پدر : حسین      محل شهادت: حاج عمران           دانش آموز کلاس :دوم           دوره :متوسطه             
تاریخ تولد : 20/4/1344                   تاریخ شهادت : 1/ 5/1362

فرازی از وصیت نامه شهید
تقاضا دارم نماز را در وقت بخوانید و تا آنجا که می توانید کارهایتان را با قوانین اسلام بسنجید. وقتی می خواهیم برویم باید با دست پر برویم نه آنکه اگر خداوند روز قیامت سئوال کند همراه خود چه چیزی آورده ای بگوئیم یک مشت غیبت، تهمت، دروغ ، بدگویی و هزاران کار زشت دیگر . من به پدر و مادرم بسیار احترام می گذارم، اما الان جبهه ها به نیرو نیازدارند و من باید کور شوم و بایستم و ازدین اسلام و ناموس ایران دفاع کنم. پس فکر کنید و به خاطر خدا صبر کنید. شما را به حفظ حجاب سفارش می کنم که کوبنده ترین سلاح است، حتی از سلاح ما هم کوبنده تر.

وصیت نامه شهید سید جواد حسینی

 شهدا شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : سید جواد حسینی                    نام پدر : سید رحمان
  محل شهادت: شلمچه          دانش آموز کلاس :سوم       دوره : راهنمایی              تاریخ تولد : 4/4/1345                   تاریخ شهادت : 4/10/1365

وصیت نامه
ای گروه منتظران! شهادت گوارایتان باد . بشتابید که دستور خدا رسید. همواره پرهیزگار باشید و وظائف خود را با کمال نظم و دقت انجام دهید. درمیان مردم صلح و صفا برقرار سازید و بیماران راهرگز فراموش نکنید . حقوق همدیگر را رعایت فرمائید و به هوش باشید تا دیگران درعمل به قرآن ازشما سبقت   نجویند. پدر و مادر بزرگوارم! امیدوارم سلام گرم و آتشین مرا که درمیان، آتش و خون می رسانم، با کمال میل و صمیم قلب بپذیرید. مادرجان حتماً برسر مقبره شهدا بروید و به یاد این عزیزان فاتحه بخوانید. ای برادرانم هرگز از دعوت به سوی حق و مبارزه با فساد دست برندارید

وصیت نامه شهید عباس اسلامی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : عباس اسلامی                    نام پدر : کرامت الله  محل شهادت: شلمچه
دانش آموز کلاس :اول          دوره : متوسطه             رشته : عمومی
تاریخ تولد : 1/1/1343                   تاریخ شهادت : 13/12/1365

فرازی از وصیت نامه شهید
بدانید که هرگونه کوتاهی درصدور انقلاب اسلامی، گناهی نابخشودنی است . اگر خدای نکرده آسیبی به این انقلاب برسد به حیثیت تمام مسلمین جهان رسیده است . پس آگاه باشید که وضعیتی که درآنیم به هیچ وجه با مسامحه و کم کاری سازگار نیست. در برابر مشکلات، مانند کوه استوار باشید و درحفظ وحدت، بیش از پیش بکوشید که دشمن ازوحدت نیروهای متعهد می هراسد. ازشما می خواهم، جوانانی را که ناخواسته به دام افراد بی بند و بار افتاده اند، ارشاد کنید و جلوی نفوذ فرهنگ بیگانه را درافکار جوانان مسلمان ما بگیرید.

زندگی و وصیت نامه شهید عباس بازیار

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عباس بازیار                    نام پدر : محمدعلی
  محل شهادت:شلمچه                 دانش آموز کلاس :سوم           دوره : متوسطه             رشته : اقتصاد              تاریخ تولد : 1/1/1346                   تاریخ شهادت : 19/10/1365
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عباس، فرزند خانواده ای مذهبی بود. برای شرکت در مراسم مذهبی همیشه آمادگی داشت و درحالیکه 12 ساله بود، اولین حضور خود در جبهه را رقم زد، به هیچ گردانی جز گردان خط شکن فجر رضایت نمی داد و در اکثر عملیات هایی که  بر عهده ی لشکر المهدی قرار می گرفت، شرکت داشت. با وجود آن که یکی از برادرانش به اسارت درآمده بود، پیشنهاد خویشاوندان مبنی برحضور فعال در پشت جبهه را نپذیرفت و هنگامی که در عملیات والفجر 8 مجروح شده بود، حتی حاضر نشد برای درمان به پشت خط منتقل شود و نگذاشت کسی از موضوع باخبرشود. قبل از عملیات کربلای 5 با گروهی از دوستان درمسجد ملابرات گرد آمده و وصیت نامه ی خود را بر روی نوار کاست ضبط کرد. بدون استراحت ازکربلای 4 مستقیماً به منطقه کربلای 5 رفت و سرانجام در پشت نهر جاسم به دوستان دریا دلش پیوست. جسد پاکش طی ماجراهایی به یادماندنی و پس از اشاراتی که خود در خواب به شوهر خواهر ش داد، طی عملیاتی پرحادثه به دست آمد.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، عملی، هنری و ورزشی شهید
عباس عضو کتاب خانه ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و به شرکت در مراسم ادعیه و به ویژه عزاداری سالار شهیدان علاقه ی ویژه ای نشان می داد. در دوران آموزش و اعزام، با وجود شرایط اغلب نامساعد، دستی برقلم داشت و دیده ها و شنیده های خود را با سبکی ساده به رشته تحریر در می آورد. توجه و دقت نظر او به مسائل شهری و میراث های فرهنگی شهرهایی که در طول اعزام، ازآنها عبور می کرد درحالیکه جوکاروان  کاملاً جنگی و رزمی بوده، شگفت انگیز می نماید. شیوه ی رفتار نرم و مهربانانه ای او با کودکان و به خصوص خواهر 5 ساله اش خاطره ای بسیار دل چسب و ماندگار برای خانواده برجای گذاشته است. شیوه شهادت و ماجرای عجیب بازگشتش به خاک همرزمان و به ویژه شوهر خواهرش را درآرزوی شهادت همچنان حریص و جوینده نگاه داشته است .
فرازی از وصیت نامه شهید
خدایا! استغفار می کنم از هرگناهی که با آن، خود را با تو روبه رو کردم. خطای مرا ببخش و رحمت آور که تو بهترین رحم کننده گانی مادر مهربانم! اگر چه مدتی از دوری برادرم مسعود که هم اکنون در اسارت بعثیون کافر می باشد، ناراحت و غمگین هستم، اما خانواده هایی هستند که چندین فرزند خود را در راه اسلام داده اند و می گویند ای کاش هنوز هم می داشتیم تا در راه اسلام عزیز می دادیم. از برادرم می خواهم که درسهایش را خوب بخواند و جای مرا در مسجد پر کند در عزایم گریه و زاری نکنید که منافقین خائن خوشحال می شوند وبا خواهرانم به مهربانی رفتار کنید.

زندگی و وصیت نامه شهید عباس بینا

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عباس بینا                    نام پدر : محمدرضا
  محل شهادت:شلمچه                 دانش آموز کلاس : دوم         دوره : راهنمایی           رشته : -              تاریخ تولد : 1/7/1347                   تاریخ شهادت : 4/10/1365
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عباس درخانواده ای مذهبی متولد شد ، می گویند پنج ماهه و در قنداق بود که بدون هیچ دلیلی و تنها با شنیدن روضه ی شهدای کربلا و به ویژه حضرت عباس (ع) اشک از چشمانش جاری می شده است . دوران دبستان و راهنمایی را با نمرات خوب سپری کرد و با وجود سن کم تلاش زایدالوصفی برای اعزام به جبهه از خود نشان می داد. به محض رسیدن به سن قانونی عزم سفر کرد هر بار قبل از آمدن به مرخصی بین 3 تا 6 ماه در جبهه می ماند. دلاوری ها و رشادت هایش زبانزد دوستانش بود و به درستی به او لقب عباس علمدار داده بودند . در اوج ناراحتی ها با این شعر آرام می گرفت به روی سینه و پشت پستچی، نوشته یا زیارت یا شهادت ، درکارهای خانه کمک می کرد و بعضی روزها مسئولیت پدر را در مغازه برعهده می گرفت. عباس بزرگ شده ی مادری بود که با وضو شیر می داد. خود لباس رزم برتن او می پوشاند. برای شهادت فرزند اشتیاق عجیبی داشت و در نیایش های خود با خدا شکوه می کرد که چرا فرزندانش را از او خریداری نمی کند. با شنیدن خبر شهادت فرزند نیز به ادعاهای خود جامه عمل پوشاند و خاشعانه سجده شکر به جا آورد.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی، هنری و ورزشی شهید
عباس پای ثابت مجالس عزاداری ماه محرم بود و عاشق روضه ی حضرت عباس (ع) ازیک طرف عبادت و تقوا و از طرف دیگر شجاعت و پاکیزگیش برای همرزمان الگو بود. در پاسخ خانواده که از غیبت های شبانه اش گلایه داشتند می گفت شب ها در مسجد پینگ پنگ بازی می کنیم و ازنگهبانی های طولانی در سطح شهر سخنی به میان نمی آورد. در کودکی بانذر حضرت اباالفضل از بند بیماری سختی جسته بود و این دین را تا پای جان درذهن زنده نگه داشت ، قبل از عملیاتی که منجر به شهادتش شد به یکی از دوستان هدیه ای داده شهادتش را پیش بینی کرد . زندگی و مرگش به شهادت آنان که می شناختندش، پاک و عاشقانه بود.
فرازی از وصیت نامه شهید
امام را تنها نگذارید و گوش به فرمان پیامبر گونه اش باشید. برادران ! از جبهه ها خسته نشوید و دین خدا را با خون خویش یاری کنید که وعده ی خداوند حق است . این جا در جبهه  می شود خدا را دید. شب های عملیات، بچه ها همدیگر را درآغوش می گیرند و برای آخرین بار با هم عهد می بندند. پدر و مادر بزرگوارم! اگر نتوانستم زحمات شما را جبران کنم ببخشید و حلالم کنید. از خواهرانم می خواهم که حجابشان را در همه حال و همه جا رعایت کنند تا لرزه بر اندام دشمن باشد.

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالحمید بازیار

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : عبدالحمید بازیار       نام پدر :محمد       محل شهادت:شلمچه                 دانش آموز کلاس : اول      دوره : متوسطه   رشته : نظری              تاریخ تولد : 1/1/1349                   تاریخ شهادت : 19/1/1366
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عبدالحمید در خانواده ای مذهبی و در دامان پدری که قاری قرآن بود، پرورش یافت. از کودکی به مجالس مذهبی علاقه نشان می داد و نبوغ و استعدادش در مدرسه، مورد توجه بود. در اولین فرصت و با شروع عملیات والفجر 8 پس از بارها مراجعه به بسیج جهت اعزام به جبهه، سرانجام به آرزویش رسید مداهی پادگان آموزشی امام علی (ع) شیراز شد. در خط مقدم خرمشهر ازناحیه ی دست و پا مجروح شد و پس از بهبودی از بیمارستان ذوب آهن اصفهان به زادگاهش بازگشت .شور وصال ازاین زمان به بعد از او یک زاهد بیقرار ساخت که راز و نیازها و نماز شبش، خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار می داد، سرانجام عبدالحمید در کربلای 8 آسمانی شد. و مطابق وصیتش، جسد پاکش درکنار دوست همواره همراهش، شهید حمید وحیدی درخاک، آرام گرفت.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی، هنری و ورزشی شهید
عبدالحمید با وجود سن کم در راهپیمایی های انقلاب حضور داشت . درانجمن اسلامی و کلاس های مذهبی و هنری که در مسجد برگزار می شد، فعالانه شرکت می جست. در بر پایی مراسم به مناسبت های مختلف و اجرای برنامه های هنری مستعد بود و با راه اندازی گروه نمایشی در مدرسه و روستا و اجرای نمایش های تأثیرگذار، دین خود را به انقلاب اسلام ادا می کرد. در جبهه با تمام وجود، عقب ماندگی های درسی خود را جبران می نمود و در بازگشت ازجبهه، بنای مطالعه کتب مذهبی و هدایت افراد به سمت نوشته های شهیدان، دستغیب و مطهری را می گذاشت و سرانجام نیز نقش اول را در صحنه واقعی نبرد نور و ظلمت درکمال هنرمندی بازی کرد و مورد تشویق عرشیان قرار گرفت.
فرازی از وصیت نامه شهید
پدر و مادرم! اگر شهید شدم زیاد برایم گریه نکنید تا خاری به چشم یاوه گویان و دشمنان اسلام و مسلمین باشید. از برادرانم می خواهم که نگذارند اسلحه من بر زمین بماند. و تو ای خواهرم! حجابت را رعایت کن که هر ضربه ای که دشمنان اسلام تا کنون خورده اند از فرزندانی بوده که در دامان زنان راستین بزرگ شده و درکنار آنها پرورش یافته اند. همیشه به یادداشته باشید که به قول امام عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. ای امت حزب الله! لحظه ای مرگ را فراموش نکنید که اگر از یاد مرگ غافل شدید به فکر مقام های مادی و دنیوی خواهید افتاد و غرق خواهید گشت.


زندگی و وصیت نامه شهید عباس دستمزد

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عباس دستمزد                    نام پدر :حسین
  محل شهادت: آبادان            دانش آموز کلاس :سوم           دوره :راهنمایی         رشته : -              تاریخ تولد : 20/9/1341                   تاریخ شهادت : 5/ 7/1360
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عباس در آذرماه سالی چشم گشود که سایر سربازان امام (ره) نیز به فرمایش خود ایشان در گاهواره بودند. پس از پایان تحصیلات راهنمایی به دلیل علاقه خاصی که به اشتغال داشت مدرسه را ترک کرد و درحالی که در رنج از دست دادن مادر، را به دوش می کشید، نزد دایی خود به نقاشی اتومبیل روی آورد. ازکودکی با مسجد و منبر مأنوس شد و در شبهای قدر قبل از انقلاب نیز به راز و نیاز در مسجد صاحب الزمان می پرداخت و اولین شهید پایگاه مقاومت همان مسجد شد . در تابستان 60 موفق شد رضایت خانواده را برای حضور در جبهه جلب کند . دراولین حضورش در جبهه ی آبادان ماهشهر زخم ترکش را به جان پذیرفت  . پس از بهبودی و انتشار خبر شهادت دولت مردان در سال60 و با این اعتقاد که انتقام آنان را باید در جبهه ها گرفت دوباره راهی شد و درعملیات ثامن الائمه و درحالی که پیروزی های ابتدایی عملیات را با هم رزمان خود جشن گرفته بود دعوت حق را لبیک گفت.
برگزیده ای از فعالیت های علمی ، مذهبی، هنری و ورزشی شهید
عباس، مخلص وفادار اهل بیت (ع) بود و اشتیاق خود را به پیروی از سیره آنان با شرکت فعال در مجالس مذهبی و به ویژه عزاداری سالار شهیدان نشان می داد. در راهپیمایی های انقلاب، از جان مایه می گذاشت و جزء اولین نفراتی بود که با نصب پرچم سیاه برفراز خانه، حمایت و تمکین خود را نسبت به فتاوی امام (ره)  به منصه ی ظهور رساندند. پرچمی که نیمه شب با محاصره منزل توسط مأمورین حکومتی پایین کشیده شد. عباس درجریان تلاش برای ساخت نارنجک های دستی با استفاده از قوطی های آهک دستگیر شد اما برخلاف دوست همیشه همراهش، شهید قاسم خرمایی که به زندان افتاد موفق به فرار شد از عباس بیش از یک صد جلد کتاب های مذهبی و نیز مقام های ممتاز در ورزش وزنه برداری به جا مانده است.
فرازی از وصیت نامه شهید
اگر با خون من دین محمد پا برجا می ماند پس بگذار گلوله ها بر بدنم ببارند. توصیه این امر این است که وحدت اسلامی خود را حفظ کنید و به شایعه ها گوش ندهید که شیطان هرلحظه درصدد این است که انسان را به گمراهی بکشاند. توصیه ام به پدر ، برادر و خواهرم این است که انشاء الله از نبودن من هیچ احساس ناراحتی نکنید و دربرابر این امتحان الهی پیروز و سربلند باشید، زیرا حسین بن علی (ع) فرزندانی همچون علی اکبر و طفلی چون علی اصغر درراه هدفش به میدان فرستاد.

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالرسول رضوی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عبدالرسول رضوی          نام پدر : عباس علی      محل شهادت: دهلاویه           دانش آموز کلاس :سوم            دوره :هنرستان        رشته : حسابداری             
تاریخ تولد : 20/8/1341                   تاریخ شهادت : 19/ 8/1360
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عبدالرسول درخانواده ای مذهبی و بسیار تنگدست به دنیا آمد که از شدت مناعت طبع ، در نگاه سایرین خانواده ای مرفه جلوه می کردند. 7 ساله بود که از محبت مادر محروم گشت و این محرومیت چنان بر روحیه لطیفش اثر گذاشت که همواره نسبت به کودکان بی مادر، توجه و کرامتی خاص نشان می داد. عضویت در انجمن اسلامی مدرسه، مهمترین فراز زندگی او بود، چرا که شخصیتش را تمام و کمال در راستای مکتب و تفکر مکتبی جهت دهی کرد. اولین بار به عنوان تیربارچی درعملیات مهدی درمنطقه سوسنگرد شرکت کرد و با مجروحیتی سطحی به کازرون برگشت. اما فقدان دوستانی چون شهید دیده ور و وحید بنیادی، او را در پیمودن راه، مصمم تر ساخت. راهی که به جبهه دهلاویه و پذیرایی از ترکش خمپاره منتهی شد و خاطره ی عجیبی را از شهادت او دوست هم رزمش ابراهیم باستان برجا گذاشت.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی ، هنری و ورزشی شهید
شخصیت واقعی عبدالرسول درانقلاب شکل گرفت. بی وقفه درجریانات سیاسی شرکت می جست و دراوج گسیختگی های سیاسی، یک لحظه از خط و راه امام منحرف نشد. دنیا را به یک باره طلاق گفت و چنان به بذل جان درراه مکتب حریص گشت که شکست و پیروزی برایش بی معنا شد. مرد عمل بود و به شدت از شعار وریا، گریزان ، برای انجام سخت ترین کارها مردانه پیشقدم می شد وهرگز دیده نشد که در بحرانی ترین شرایط، حقیقت را به پای مصلحت قربانی کند. عاشق دعا و مناجات بود و همواره برعمل کردن به مضامین دعاها تأکید داشت. لحظاتی قبل از شهادت با پیش بینی سرنوشت خود، از دوستان خواست تا از او و ابراهیم عکس یادگاری بگیرند. همان عکسی که برای همیشه درذهن هم رزمانش ماندگار شد.
فرازی از وصیت نامه شهید
ای خدا که عشقم، امیدم، ایمانم، جهادم، خونم، جسمم ، زندگیم و بالاخره تک تک سلول های بدنم ، تو هستی، بدان که فقط برای رضای تو به جبهه حق و باطل آمده ام و دراین راه حاضرم هزاران بار زنده شوم و دوباره بمیرم. از شما امت حزب الله می خواهم که هیچ گاه خدا را فراموش نکنید. و همواره در یادگیری اصول و احکام اسلامی کوششی کنید و برای پیروزی اسلام و مسلمین برکفر وکفار و نیز تعجیل درفرج حضرت ولی عصر دعا نمائید.

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالنبی حبیبی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : عبدالنبی حبیبی                    نام پدر : رمضان
  محل شهادت: اروندرود             دانش آموز کلاس :چهارم           دوره : متوسطه                      تاریخ تولد : 16/3/1346                   تاریخ شهادت : 21/ 11/1364

چکیده ای از زندگی نامه شهید
عبدالنبی از ابتدای تولد، چهره ای محبوب و نورانی داشت و نوزادی صبور و آرام بود. درکودکی با شرکت درمساجد و مراسم عزاداری اهل بیت (ع) محبت این خاندان فیاض را در دل خود نهادینه کرد. با تشویق و پشتیبانی خانواده در راهپیمایی ها و شعارنویسی علیه رژیم پهلوی شرکت می جست و با پیوستن به حزب جمهوری اسلامی، عمده ی فعالیت های خود را درآن متمرکز کرد. اخلاص فراوان وصفای باطنش، همه را تحت تأثیر قرار می داد و در توسعه ی مهارت های فردی و بینش مذهبی و سیاسی خود، لحظه ای آرام و قرار نداشت. سکان داران یگان دریایی لشکر المهدی و شکارچیان تانک که درعملیات های بدر و والفجر با او هم رزم بوده اند  . هرگز رشادت هایش را ازیاد نخواهند برد. گلوله ی آرپی جی دشمن، نامه رسان عشقش شد و قایق عاشورا مرکب سفرش به عرش معبود، تا آن همه ناله ها  و زاری هایش درشب قبل از عملیات و هنگامی که با آن صدای ملکوتی برای رزمندگان دعای توسل می خواند مقبول درگاه افتاده باشد.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی، هنری و ورزشی
عبدالنبی درکودکی به یادگیری قرائت قرآن پرداخت و دراین مسیر، چنان پیشرفت کرد که بارها درمسابقات مختلف موفقیت های متعددی کسب نمود. برای ارتقاء بینش سیاسی و عقیدتی خود و سایرین ازتمام فرصت ها و امکانات حزب بهره می گرفت ودراین راه، یاور همیشه همراه شهیدان کارگریان، خداپرست، نجیبی  وصفی اللهی بود . در ورزش کاراته وجود و یکی از بهترین ها بود و با این همه ازشدت خلوص و بی ریایی، بسیاری از دوستان نزدیک خود را نیز بی خبر گذاشته بود عقب ماندگی های درسیش را هنگام حضور در جبهه ها به سرعت جبران می کرد و در درس رزم، نخستین همگان را بر می انگیخت  ، شهادتش برروی آب و درحال پیشروی به سمت مواضع دشمن، آن همه بی قراری را یک جا به آرامش رساند.
فرازی از وصیت نامه شهید
اکنون که قلم در دست گرفته، مشغول نوشتن وصیت نامه ام هستم، درفکرم که چگونه سختی را بر روی کاغذ بیاورم که مسئولیت آخرین باشد. ای مردم! تاریخ نشان می دهد کسانی که برمبنای باور به معاد بوده، همواره انسان های موفق وخوشبختی بوده اد و شادی واقعی را حس کرده اند. مادرجان! شاید محبت تو به من حجابی برایت شودف اما بدان که فرزندت خوشبخت شده است از برادرانم می خواهم که مرا که همانا راه امام و حزب الله است ادامه دهید و درزندگی دوستانی انتخاب کنید که شما را به راه خدا بخوانند. خواهرانم ، حجاب را که حافظ خون من است حفظ کنید و مطالعه کتب سیاسی و اسلامی و شرکت در نماز جمعه شرکت کنید.