پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ

۱۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای کازرون» ثبت شده است

دست نوشته های شهید مسرور 3

 شهید محمد مسرور دست نوشته

*هنر آن است که سجاده نمازت را در میدان نبرد بیندازی،نه در گوشه خانه ی راحت طلبی ریایی

*جبهه شهد عشق است و شهدا لاله های آن شهد عشق و باغبان این شهد عشق حسین (علیه السلام) سلطان عشق است


دست نوشته های شهید مسرور 2

 شهید محمد مسرور دست نوشته

شهود عشق آن جایی است که دیگر خودی در میان نباشد و آن گاه عشق تجلی می کند؛که دیگر فانی شده باشی و فناء در ذات اقدس اله.

و آن گاه است که عشق مشهود می شود و نام شهید را بر خود می گیرد . هوالشاهد و المشهود

                                                             90/9/26

 


*شهید مسرور سایتی را بنام شهود عشق راه اندازی کردند و تلاش بسیار نمودند تا اسنادی از شهدای کازرون را جمع آوری کنند.تا راه و نام آنان برای همیشه باقی بماند

سایت شهود عشق

غم فراق

 شهید محمد مسرور

لبش خموش ودلش آسمانی از غم داشت

همیشه گوشه ی چشمش غبار ماتم داشت

دلش برای شهیدان همیشه پر می زد

چه عاشقانه عزیزان دم از سفر می زد

همیشه ذکر حسین (ع) یارو و همدم اوبود

غم جدایی یاران فقط غم اوبود

چگونه سر بکنم من فراق وماتم تو

زدل برون نرود تا ابد غمِ غم ِ تو

غم فراق توهرگز نگشته باور ما

وشورِعشق وشهادت نرفته از سر ما

چه عاشقانه، غریبانه پر زدی تا عشق

مثال عاشق ومعشوق بوده ای با عشق

کبوتر دل سرگشته ات هوایی بود

خداگواست که این مرد کربلایی بود

به غنچه های لبش ناله های مبهم داشت

همیشه حال وهوای شب محرم داشت

به مادر شهدا لحظه لحظه سر می زد

دلش برای شهادت همیشه پر می زد

تورفتی وبه خدا خانه را صفایی نیست

به قلب خسته مادر دگر دوایی نیست

غم فراق تو در باورم نمی گنجد

دگر هوای کسی در سرم نمی گنجد

تو رفتی وکه تسلا دهد غم مارا

دمی بیا، بنگر اشکِ ماتم مارا

دلم هنوز تورا می زند صدا برگرد

برای لحظه ای ای خوب ِ آشنا برگرد

((تورفتی ودل من بی تو چشمه چشمه گریست

چگونه بی تو مگر می توان در عالم زیست ))


شعر از : حسین مسرور (برادر شهید محمد مسرور)

 بهمن ماه 1394

شعری برای محمد

 شهید محمد مسرور

  محمد از زمینی ها جدا بود     
      سرش پرشور از عشق خدا بود 
          به روی شکوه ها لب وا نمیکرد        
                                         دلش وقف شهید کربلا بود 


شعر از حسین مسرور(برادر شهید) 

دست نوشته های شهید مسرور 1

 شهید محمد مسرور دست نوشته

ما جهاد را شر و زحمت نمی بینیم.بلکه باران رحمتی می بینیم که بذر انسان را می پروراند تا از عالم خاک سر بیرون آورد و به ما فوق خاک صعود کند.که جای بذر زیر خاک ماندن نیست.باید حجاب دانه خویش را پاره کند تا سبز شود.

خدایا کی شود ما سر از حجاب جسمانی برهانیم

90/9/9