شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ

شعری برای محمد

 شهید محمد مسرور

  محمد از زمینی ها جدا بود     
      سرش پرشور از عشق خدا بود 
          به روی شکوه ها لب وا نمیکرد        
                                         دلش وقف شهید کربلا بود 


شعر از حسین مسرور(برادر شهید) 

نظرات (۷)

  1. خدابیامرزه این شهیدبزرگواررو
    خانوادش حتماغم سختی دارن ازنبودشهید.وهرروزتصویرش روجلوخودشون میبینن .خدابهشون صبربده.
    کاشکی هیچوقت جنگ وخونریزی نبودومردم باصلح وصفازندگی میکردن
    خدابیامرزش
  2. سلام
    حسین جان
    درسته فقط دل به شفاعتشان بسته و حسرت روز های با اوبونتو و حسرت نشناختنش  و حسرت حسرت حسرت

  3. حسین مسرور


    یا زهرا

    مجنون صفتیم وعشق مولاداریم                            چون قطره همیشه شوق دریا داریم 

    فردای قیامت از برای دل خویش                             ما حب  علی و مهر زهرا  داریم

    حسین مسرور


  4. حسین مسرور

    نجوا با برادر

    محمد جان شهادتت مبارک
     توبا شهادتت خون تاز ه ای به رگهای  شهر شهید پرورمان تزریق کردی شاید نبودنت باعث دلتنگیمان شود اما همه ما فردای محشر چشم به شفاعتت داریم 
    عزیز دلم چه بی صدا  ارباب بی کفنت را لبیک گفتی وبه خیل لاله های عاشق پیوستی . محمد فقط یک درخواست وآن هم شفاعت شفاعت شفاعت 

    حسین مسرور
  5. حسین مسرور

    تقدیم به عموی عزیزم شهید عبد الاحد مسرور (محل شهادت شرق دجله )     تاریخ شهادت 25 /1363/12

    از دجله عشق پیکرت آوردند

    خاکسترِ سبز باورت آوردند

    گفتی که حسین گونه باید مردن

    مانند حسین بی سرت آوردند

    ****
    تورفتی ودلم بی بال وپر شد

    نیستان دل من شعله ور شد

    خدا داند به دنبالت دل من

    کنار دجله مفقودالاثر شد

    شعر از حسین مسرور
  6. حسین مسرور


    غم فراق

    لبش خموش ودلش آسمانی از غم داشت

    همیشه گوشه ی چشمش غبار ماتم داشت

    دلش برای شهیدان همیشه پر می زد

    چه عاشقانه عزیزان دم از سفر می زد

    همیشه ذکر حسین (ع) یارو و همدم اوبود

    غم جدایی یاران فقط غم اوبود

    چگونه سر بکنم من فراق وماتم تو

    زدل برون نرود تا ابد غمِ غم ِ تو

    غم فراق توهرگز نگشته باور ما

    وشورِعشق وشهادت نرفته از سر ما

    چه عاشقانه، غریبانه پر زدی تا عشق

    مثال عاشق ومعشوق بوده ای با عشق

    کبوتر دل سرگشته ات هوایی بود

    خداگواست که این مرد کربلایی بود

    به غنچه های لبش ناله های مبهم داشت

    همیشه حال وهوای شب محرم داشت

    به مادر شهدا لحظه لحظه سر می زد

    دلش برای شهادت همیشه پر می زد

    تورفتی وبه خدا خانه را صفایی نیست

    به قلب خسته مادر دگر دوایی نیست

    غم فراق تو در باورم نمی گنجد

    دگر هوای کسی در سرم نمی گنجد

    تو رفتی وکه تسلا دهد غم مارا

    دمی بیا، بنگر اشکِ ماتم مارا

    دلم هنوز تورا می زند صدا برگرد

    برای لحظه ای ای خوب ِ آشنا برگرد

    ((تورفتی ودل من بی تو چشمه چشمه گریست

    چگونه بی تو مگر می توان در عالم زیست ))

    شعر از : حسین مسرور بهمن ماه 1384

     


  7. عالی بود حسین جان  مفید و مختصر ، خداوند درجات این شهید عزیز را متعالی بفرماید انشاالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی