سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۳۶ ب.ظ

۱۶۵ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

ساسی مانکن جنتلمن

 شهدا متفرقه

واقعا که کشور عجیب و مسئولین عجیب و غریب تر داریم

بعد از این جریان اهنگ ساسی مانکن تو مدارس، بعضیا اومدن میگن این برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات اقتصادیه...حقیقتا که این مسئولین ما تو منحرف کردن دکترا دارن ولی به نظر میاد که گه گاهی مثله همین مورد اهنگ نا مناسب تو مدارس خیلیش بر می گرده به بی خبری مسئولین فرهنگی و معضلاتی که وجود داره 

مثلا همین پارسال بود که حرف ناظم و تجاوز به دانش آموزان مطرح شد یا این اظهار نظر های سلبریتی های عزیز و یا همین اهنگ ساسی مانکن!!!

ما هم نباید فقط وزیر بدبخت آموزش و پرورش رو ببینیم! این بنده خدا نفر آخره

قدیم یه جمله ای نوشته بود رو آینه بغل ماشین ها؛ اجسام از آنچه شما می بینید به شما نزدیک ترند....اون چیزی که هر از چند گاهی میاد تو صفحه اول اینستاگرام و خبر درجه یک کشور میشه و رگ گردن خیلیا رو متورم میکنه، وقتی بیای کف جامعه می بینی اوضاع خیلی خراب تره 

فقط این یه نمود کوچکی از اون وضعیت فرهنگی ناجوره

خدا آخر و عاقبت همه رو ختم به خیر کنه

زیباترین حرکت ورزشی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای دفاع مقدس خاطرات متفرقه عارفانه

                مردی نبود فتاده را پای زدن             گر دست فتاده ای بگیری، مردی

 

آخر هم نگذاشت ماجرا را تعریف کند! روز بعد همان آقا را دیدم و گفتم: اگه میشه قضیه رو تعریف کن...

او هم نگاهی به من کرد، نفس عمیقی کشید و گفت: آن سال من در نیمه نهایی حریف ابراهیم شدم. اما یکی از پاهایم آسیب دید.

به ابراهیم که تا آن موقع نمی شناختمش گفتم: رفیق! این پای من آسیب دیده،هوای ما رو داشته باش.

ابراهیم هم گفت:باشه داداش،چشم.

بازی های ابراهیم رو دیده بودم،توی کشتی استاد بود، با اینکه شگرد ابراهیم، فن هایی بود که روی پا میزد،اما اصلا به پای من نزدیک نشد!!!!

ولی من با کمال نامردی یه خاک ازش گرفتم و تو اون بازی برنده شدم و به فینال رفتم.

ابراهیم با اینکه می تونست منو شکست بده ولی این کارو نکرد.

البته فکر کنم ابرهیم از قصد گذاشت من برنده بشم! از شکست خودش هم ناراحت نبود،چون قهرمانی برای او یه معنای دیگه ای داشت.

خوشحالی من بیشتر از این بود که حریف فینال من،بچه محل خودم بود، فکر می کردم همه مرام و معرفت داش ابراهیم رو دارن.

اما با اینکه از قبل مسابقه به دوستم گفتم پام آسیب دیده و مراعات حال من رو کن،اما دقیقا با اولین حرکت،همان پای آسیب دیده من رو گرفت و من ضربه فنی شدم. آن سال من دوم شدم و اباهیم سوم شد ولی شک نداشتم قهرمانی حق ابراهیم بود. خلاصه از آن روز تا حالا با ابراهیم رفیقم و چیز های عجیبی هم از او دیدم وخدا رو شکر می کنم خدا همچنین رفیقی نصیبم کرده....

حسین الله کرم

             با صبا در چمن لاله،سحر می گفتم           شهیدان که اند؟ این همه خونین کفنان!!!

برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم

#ابراهیم هادی


کوچک ترین کار، بزرگترین انتخاب

 شهدا متفرقه عارفانه

هو الحق

 

از قدیم یادمه می گفتن که مرز خیر و شر ..خوبی و بدی ... از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است... ما هم پیش خودمون می گفتیم یعنی چه؟ مگه میشه غیر ممکنه همچین وسیله ای داشته باشیم و...

یه کمی که بزرگ تر شدیم بیشتر برامون گفتن که انسان در قیامت بر سر صراط عبور میکنه و اگه ظلمی کرده باشه و حق کسی رو زیر پا گذاشته باشه از بالا میفته به قعر جهنم... و اما هزاران مجهول دیگر

ولی این آخرش نبود و طی حرکت به سمت تکامل این سیر از جهل به علم از نقصان به کمال به یه سری حقایق دیگه ای رسیدیم..نمی دونم شاید باطن همه ی این قضایا یکی باشه و به تناسب فهم هر کسی متفاوت بشه..شایدم رفتیم جلوتر و دیدیم اصلا بر عکس اومدیم ولی اون چیزی که برای همه ی ما و خدامون کافیه دلیل و حجت برای تک تک کارامونه....ان شاءالله مصداق این آیه شریفه نشیم که کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جاءتهم البینات و الله لا یهدی القوم الظالمین...مهم اینه که ما وقتی چیزی برامون اثبات شد دیگه خلاف اون واقعیت عمل نکنیم

تو این لحظه در این مسیر طولانی بر این باورم که صراط چیزی نیست مگر تشخیص این که هر لحظه ما بین دو انتخاب هستیم انتخابی که منتهی می شود به حسین و بیراهه ای که به یزیدیان می رسد وقتی جهت حسین شد کوچک ترین کار در هر لحظه بزرگ ترین انتخاب ما  می شود و این سقوط یا صعود به بی نهایت و این هر لحظه، تا مرگ ادامه دارد

 

                       اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


وصیت نامه نعمت الله انصاری داد

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : نعمت الله انصاری داد       نام پدر : عبدالله            شهادت:شلمچه پاسگاه زید       دانش آموز کلاس :سوم       دوره : راهنمایی      تاریخ تولد : 1/1/1346                   تاریخ شهادت : 22/4/1361
فرازی از وصیت نامه شهید
برخداوند توکل کنید که هر چه داریم ، از اوست  . چه زیباست که انسان با دست پر به دیدار خدا برود، برادران و خواهران عزیز حزب الله، روی قلب های خودکار کنید. چون وقتی قلب، الهی شد همه چیز الهی می شود. کار را فقط برای خدا کنید که کار برای خدا شکست ندارد. خداوندا چه نعمت هایی که لیاقت آن را نداشتم و به من عطا کردی . خداوندا اگر من لیاقت ندارم که در راهت شهید شوم، اما رحمت تو لیاقت آن را دارد که شهادت را نصیبم کنی.

وصیت نامه شهید هدایت الله دوپیکر

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : هدایت الله دوپیکر      نام پدر : حسین      محل شهادت: حاج عمران           دانش آموز کلاس :دوم           دوره :متوسطه             
تاریخ تولد : 20/4/1344                   تاریخ شهادت : 1/ 5/1362

فرازی از وصیت نامه شهید
تقاضا دارم نماز را در وقت بخوانید و تا آنجا که می توانید کارهایتان را با قوانین اسلام بسنجید. وقتی می خواهیم برویم باید با دست پر برویم نه آنکه اگر خداوند روز قیامت سئوال کند همراه خود چه چیزی آورده ای بگوئیم یک مشت غیبت، تهمت، دروغ ، بدگویی و هزاران کار زشت دیگر . من به پدر و مادرم بسیار احترام می گذارم، اما الان جبهه ها به نیرو نیازدارند و من باید کور شوم و بایستم و ازدین اسلام و ناموس ایران دفاع کنم. پس فکر کنید و به خاطر خدا صبر کنید. شما را به حفظ حجاب سفارش می کنم که کوبنده ترین سلاح است، حتی از سلاح ما هم کوبنده تر.

وصیت نامه سید جلیل حسینی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : سید جلیل حسینی                    نام پدر : سید محمد خلیل
  محل شهادت: شلمچه            دانش آموز کلاس :دوم           دوره : متوسطه            
رشته : اقتصادی واجتماعی            تاریخ تولد : 30/6/1346        تاریخ شهادت : 29/12

فرازی از وصیت نامه شهید
پروردگارا! اگر شهادت من خدمتی به جهان اسلام است هرچه زودتر مرا به فیض برسان و اگر حیات من می تواند برای جهان اسلام، زندگی ساز باشد با افتخار نصیبم فرما. ازاهالی روستا می خواهم که از برادران انجمن اسلامی النصر طرفداری کنند. چرا که من هرچه از زحمات آنان بگویم باز کم است . پدر و مادر عزیزم! زمان آن فرا رسیده که همچون مولایتان حسین برای رضای خدا و پایداری دین و تحقق اسلام، فرزندتان را قربانی کنید. درفراق من صبور باشید و سرتان را بالا نگه دارید. خواهرانم ان شاالله که جواب گوی خون من باشید و از برادرانم می خواهم که مسلسل برزمین افتاده مرا بردارند و تا آزادی قدس عزیز بجنگید.

#وصیت ِنامه #شهدا #شهید آوینی

وصیت نامه شهید سید جواد حسینی

 شهدا شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : سید جواد حسینی                    نام پدر : سید رحمان
  محل شهادت: شلمچه          دانش آموز کلاس :سوم       دوره : راهنمایی              تاریخ تولد : 4/4/1345                   تاریخ شهادت : 4/10/1365

وصیت نامه
ای گروه منتظران! شهادت گوارایتان باد . بشتابید که دستور خدا رسید. همواره پرهیزگار باشید و وظائف خود را با کمال نظم و دقت انجام دهید. درمیان مردم صلح و صفا برقرار سازید و بیماران راهرگز فراموش نکنید . حقوق همدیگر را رعایت فرمائید و به هوش باشید تا دیگران درعمل به قرآن ازشما سبقت   نجویند. پدر و مادر بزرگوارم! امیدوارم سلام گرم و آتشین مرا که درمیان، آتش و خون می رسانم، با کمال میل و صمیم قلب بپذیرید. مادرجان حتماً برسر مقبره شهدا بروید و به یاد این عزیزان فاتحه بخوانید. ای برادرانم هرگز از دعوت به سوی حق و مبارزه با فساد دست برندارید

دل خانه جنون است

 شهدا متن ادبی درباره شهدا عارفانه

کار عشق به شیدایی و جنون کشیدن است و کار جنون به تغزل ؛ تغزل ذات هنر است. جنون سرچشمه هنر است و همه از آن زمزمه های بی خودانه ، آغاز می شود که عاشق با خود دارد، در تنهایی جنونش را می سراید
 پس دل، خانه جنون است..

درون توست اگرخلوتی و انجمنی است        برون ز خویش کجا می روی، جهان خالیست

  در اعماق دل..

اما دل نه آنچنان است که هرچه به عمق آن فرو روی از خود دورتر می شوی...

 در عمق خویش به اصل وجود می رسد.

همه عمر برندارم سر ازین خمار مستی       که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 از عمق دل راهی به آسمان ها گشوده اند..

ره آسمان درونستٰ، پر عشق را بجنبان        پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند

 و شهدا چه خوش فهمیدند، جنون و عشق و پر کشیدن را 

وصیت نامه شهید عباس اسلامی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : عباس اسلامی                    نام پدر : کرامت الله  محل شهادت: شلمچه
دانش آموز کلاس :اول          دوره : متوسطه             رشته : عمومی
تاریخ تولد : 1/1/1343                   تاریخ شهادت : 13/12/1365

فرازی از وصیت نامه شهید
بدانید که هرگونه کوتاهی درصدور انقلاب اسلامی، گناهی نابخشودنی است . اگر خدای نکرده آسیبی به این انقلاب برسد به حیثیت تمام مسلمین جهان رسیده است . پس آگاه باشید که وضعیتی که درآنیم به هیچ وجه با مسامحه و کم کاری سازگار نیست. در برابر مشکلات، مانند کوه استوار باشید و درحفظ وحدت، بیش از پیش بکوشید که دشمن ازوحدت نیروهای متعهد می هراسد. ازشما می خواهم، جوانانی را که ناخواسته به دام افراد بی بند و بار افتاده اند، ارشاد کنید و جلوی نفوذ فرهنگ بیگانه را درافکار جوانان مسلمان ما بگیرید.

زندگی و وصیت نامه شهید عباس بازیار

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عباس بازیار                    نام پدر : محمدعلی
  محل شهادت:شلمچه                 دانش آموز کلاس :سوم           دوره : متوسطه             رشته : اقتصاد              تاریخ تولد : 1/1/1346                   تاریخ شهادت : 19/10/1365
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عباس، فرزند خانواده ای مذهبی بود. برای شرکت در مراسم مذهبی همیشه آمادگی داشت و درحالیکه 12 ساله بود، اولین حضور خود در جبهه را رقم زد، به هیچ گردانی جز گردان خط شکن فجر رضایت نمی داد و در اکثر عملیات هایی که  بر عهده ی لشکر المهدی قرار می گرفت، شرکت داشت. با وجود آن که یکی از برادرانش به اسارت درآمده بود، پیشنهاد خویشاوندان مبنی برحضور فعال در پشت جبهه را نپذیرفت و هنگامی که در عملیات والفجر 8 مجروح شده بود، حتی حاضر نشد برای درمان به پشت خط منتقل شود و نگذاشت کسی از موضوع باخبرشود. قبل از عملیات کربلای 5 با گروهی از دوستان درمسجد ملابرات گرد آمده و وصیت نامه ی خود را بر روی نوار کاست ضبط کرد. بدون استراحت ازکربلای 4 مستقیماً به منطقه کربلای 5 رفت و سرانجام در پشت نهر جاسم به دوستان دریا دلش پیوست. جسد پاکش طی ماجراهایی به یادماندنی و پس از اشاراتی که خود در خواب به شوهر خواهر ش داد، طی عملیاتی پرحادثه به دست آمد.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، عملی، هنری و ورزشی شهید
عباس عضو کتاب خانه ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و به شرکت در مراسم ادعیه و به ویژه عزاداری سالار شهیدان علاقه ی ویژه ای نشان می داد. در دوران آموزش و اعزام، با وجود شرایط اغلب نامساعد، دستی برقلم داشت و دیده ها و شنیده های خود را با سبکی ساده به رشته تحریر در می آورد. توجه و دقت نظر او به مسائل شهری و میراث های فرهنگی شهرهایی که در طول اعزام، ازآنها عبور می کرد درحالیکه جوکاروان  کاملاً جنگی و رزمی بوده، شگفت انگیز می نماید. شیوه ی رفتار نرم و مهربانانه ای او با کودکان و به خصوص خواهر 5 ساله اش خاطره ای بسیار دل چسب و ماندگار برای خانواده برجای گذاشته است. شیوه شهادت و ماجرای عجیب بازگشتش به خاک همرزمان و به ویژه شوهر خواهرش را درآرزوی شهادت همچنان حریص و جوینده نگاه داشته است .
فرازی از وصیت نامه شهید
خدایا! استغفار می کنم از هرگناهی که با آن، خود را با تو روبه رو کردم. خطای مرا ببخش و رحمت آور که تو بهترین رحم کننده گانی مادر مهربانم! اگر چه مدتی از دوری برادرم مسعود که هم اکنون در اسارت بعثیون کافر می باشد، ناراحت و غمگین هستم، اما خانواده هایی هستند که چندین فرزند خود را در راه اسلام داده اند و می گویند ای کاش هنوز هم می داشتیم تا در راه اسلام عزیز می دادیم. از برادرم می خواهم که درسهایش را خوب بخواند و جای مرا در مسجد پر کند در عزایم گریه و زاری نکنید که منافقین خائن خوشحال می شوند وبا خواهرانم به مهربانی رفتار کنید.