جمعه, ۷ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۹ ق.ظ

۱۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید و شهادت» ثبت شده است

وصیت نامه شهیدعبدالرضا نقیبی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : عبدالرضا نقیبی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۲-کازرون


تاریخ و محل شهادت : ۲۸/۱۱/۶۴


آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم.


خدایا چه بگویم که خود عمل نکردم ولی با همه اینها فقط دل خوشم که برای هیچ چیز جز اینها که می گویم خدمت نکردم. خدایا نه به خاطر بهشت خدمت کردم ونه به خاطر ترس از جهنمت و نه به خاطر حور العینت فقط به خاطر خودت خدمت کردم ، زیرا که لایق خدمت و اطاعت هستی. خدایا مرا با فضل و گذشت محاکمه کن تو همیشه گذشت کردی این بارهم گذشت کن. وصیتی به پدر ومادر و خواهر و برادرم، امید است که در عزاداری من گریه نکنید و من دلم می خواهد که بعد ازمن اگر توانستید حتی چراغانی کنید تا دشمن خوشحال نشود و قبر مرا درکنار دیگر دوستان حسن همدانی، صمد دشتبان، مصطفی بازائی ، منصور رئوفی قرار دهید. و امیدوارم هروقت که توانستید نماز و روزه قضای من را به جا آورید. و اگر مفقود الاثر شدم گریه نکنید. چون هدیه ای را به کسی می دهند که فردا درمحضر خدا نمی توانید جوابگوی زینب باشد که تحمل ۷۲ تن شهید را نمود. امیدوارم که همه اهل خانواده و تمام همسایگان دوستان و خویشان مرا حلال کنند تا قدری آسوده تر باشم و ضمناً راه شهیدان را ادامه دهید.


برخیز که ماندن اشتباه من و توست               میدان عدو شکارگاه من و توست


بشتاب که در دریا ایثار و شرف                   چشم شهدای حق به راه من و توست

وصیت نامه شهید دو پیکر

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

تقاضا دارم نماز را در اول وقت بخوانید و عجله کنید حجاب که کوبنده از سلاح ماست رعایت کنید. تا آنجا که می توانید کارهایتان را با قوانین اسلام بسنجید.

وصیت نامه شهید صفدر جوکار

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

پیام بنده به تمام امت حزب الله ایران این است که راه حسین (ع) که همان خط سرخ شهادت است دنبال کنید تا اینکه قوانین اسلام درسراسر دنیا منتشر شود.

وصیت نامه شهیدشاکر دهقان

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : شاکر دهقان             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۶- روستای بورکی علیا


تاریخ و محل شهادت : ۱۰/۶/۶۵


این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند. امام خمینی.


با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب وبا سلام و درود به روان پاک شهیدان اسلام که با ریختن خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند، و به ثمر رسانیدند و پای متجاوزان شرق وغرب را از کشورمان قطع کردند و در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کوشیدند و با سلام و درود به مردم شهید پرور ایران که با کمک هایشان جبهه را گرم نگه داشتند تا رزمندگان بتوانند با دشمنان اسلام مقابله کنند و دراینجا چند کلمه ای با شما مردم شهید پرور صحبت می کنم اول از همکلاسی هایم می خواهم که سنگر مدرسه را رها نکنید چون شما هستید که درآینده می توانید چرخ این مملکت را بچرخانید.


و باز از شماها می خواهم اگر لیاقت شهید شدن را داشتم و شهید شدم نگذارید که سلاحم به زمین افتد و سلاحم را بردارید و همچون شیران روز و زاهدان شب بر دشمنان بشتابید و انتقام برادران خود را بگیرید و ازشما دانش آموزان می خواهم که اگر بدی ازمن دیده اید مرا ببخشید ، و مرا حلال کنید و از برادرانی که توانایی جبهه رفتن را دارند می خواهم که سلاح شهیدان را بردارند و بردشمنان بشورند و از خواهران تقاضا دارم که حجاب خود را کاملاً رعایت کنند چون شما با حجابتان می توانید مشت محکمی بردهن دشمنان اسلام بزنید. من راهی که برحق بوده پسندیده ام و به سوی معشوقم پرواز کردم و ازبرادران ورزشکار تقاضا دارم که در ورزش اخلاق اسلامی را رعایت کنند و مانند برادر باهم خوب و صمیمی باشند و ازآنها می خواهم که برایم یک دوره مسابقه فوتبال برگزار کنند. خداحافظ شما

وصیت نامه شهیدبزرگ شفیعی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

وصیت نامه خود را آغاز می کنم باشد که رحمت الهی ما را فرا گیرد من بعنوان یک فرد مسلمان وظیفه شرعی که دارم با کمال میل و رغبت کامل به جبهه حق علیه باطل اعزام شدم تا پوزه ابرقدرتها را به خاک مالیم تا کشور ایران بلکه تمام مستضعفان جهان را از چنگ ابرقدرتها آزاد سازیم . من در طول زندگی خود نتوانستم به اسلام عزیز خدمتی بکنم می روم که باریختن قطره های خون خود مانند سرورم حسین بن علی که با خون خودش کاخ یزید را فرو ریخت و ما کاخ های استکبار جهانی را به لرزه اندازیم . ای امت مسلمان فکر کنید و هوشیار باشید به غیرازقران و اسلام چیز دیگری فکر نکنید شهادت شربتی است که هیچ کس آن را نمی نوشد مگر آنکه از همه دنیای خود بگذرد، و خود را درراه حق علیه باطل فدا کند ، هیچ وقت به من جوان ناکام نگوئید برای اینکه من کام  خود را گرفته ام. بارالها تو گواه و شاهدی که پیکار ما نه به خاطر قدرت و نه جاه و نه جلال می باشد بلکه به خاطر این است که حکومت حق پایدار گردد.

تبر

 شهید محمد مسرور دست نوشته

مطلب زیر دست نوشته شهید محمد مسرور است که در تاریخ  85/1/21 نگاشته شده است

به نام خداوند بزرگ بلند مرتبه.ای خدایی که تمام دلها در دست توست.ای که دلها را دگرگون می کنی.ای آنکه می توانی دل کور را روشن کنی؛دل این حقیر را که تاریکی گرفته روشنی بخش تا بتوانم در این ظلمت ها راه خویش را ببینم.و ای خدایی که توان و قدرت افراد در دست تواست به من نیرویی بده که بتوانم از پس این دنیا و تجملات آن و امتحان تو سر بلند بیرون بیایم.

الهی تو خود می دانی که من بنده عاصی توام.پس من را ببخش...

الهی من را از عالمان با عمل قرار ده نه از عالمان بی عمل که همچو زنبوری بی عسل (هستند)

الهی شهادت در راه خود را نصیب من بگردان چون گناهان من زیاد است و عمل من ؛کم که همان عمل کم نمی دانم تو پذیرفتی یا نه

ای دل من بخدا دیگر طاقت ماندن ندارم پس کی قفس تن را می شکنی و پرواز می کنی ای مرغ دل امیدوار به زندگی ادامه بده

آری من اکنون در قفس هستم و به بیرون از قفس نگاه می کنم.آری پرندگانی همچون خودم را می بینم که پرواز می کنند و مثل من اسیر قفس نیستند.آری قفس من را آلوده خود کرده و چشمان من را کور کرده و اجازه نگاه کردن به بیرون قفس نمی دهد.آری چشم من غیر از این قفس چیز دیگری نمی بیند.ای قفس لعنت بر تو که مانع شده ای که من بینا باشم.من بدبخت به تو دل بستم.چشم من کور است و نمی داند که تو خیلی کوچک هستی ولی این دل من است که می گوید فریب این دنیا مخور.فریب این قفس نخور.

دل مژده آزادی می دهد و می گوید تو می توانی این قفس را بشکنی می گوید حتما باید قفس را بشکنی تا بتوانی پرواز کنی.ای خدا من که نیروی شکستن این قفس را ندارم تو خود راهی به من نشان بده.

ای دل صبر کن ساکت باش انگار صدایی از پشت قفس می آید.آری صدایی می آید انگار کسی است که با من سخن می گوید گوش گرفتم آری خداوند است می گوید اگر می خواهی پرواز کنی من کمکت می کنم گفتم چطورکمکم می کنی.می گوید بیا این تبر برا بگیر.این تبر،درب شهادت است با شهادت می توانی قفس را بشکنی و خود را به من برسانی ولی خدایا سالها در انتظار این تبر بوده ام ولی هنوز تبر به دست من نرسیده پس کی تبر را به دست من می رسانی.

خدایا نکند قبل (از آنکه) بمیرم تبر بدست من نرسد.اگر تبر را به دست من نرسانی فردا بعد از مردنم در قفس دیگر مرا سرزنش نکن که چرا نتوانستی قفس را بشکنی و پرواز کنی.

آری آنهایی که می بینم پرواز می کنند همگی تبر داشتند و توانستند قفس را بشکنند و پرواز کنند.

ولی به خود دلداری می دهم می گویم خداوند درون دل من را می داند.من نمی خواهم درون قفس بمیرم می خواهم برای خود پرواز کنم.

پس ای خدای مهربان من را به آرزویی که جز شهادت نیست برسان

تصور غلط

سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۳۷۷/۰۷/۲۶

بعضی تصوّر کردند که با تمام شدن جنگ، شمع فروزان معنویت هم در دلها خواهد مرد و خاموش خواهد شد. این اشتباه بود. عدّه‌ای از جوانان پاک و مؤمن ما در همان روز با شنیدن قضیه ختم جنگ، عزا گرفتند و فکر کردند که درهای شهادت و معنویت بسته شد و ما در حصارها ماندیم. البته «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»(1)؛ جهاد یکی از درهای بهشت است. شکّی نیست؛ اما اوّلاً بهشت صفا و معنویت الهی درهای متعدّد دارد، ثانیاً جهاد در میدان جنگ - در شور و شوق ایثارها و جانفشانیها - یکی از روشهای جهاد است.

پیامبر عظیم‌الشّأن اسلام که معلّم بشر از اوّلین و آخرین بود و ملائکه از حکمت او استفاده میکردند و دل مبارک او برترین جایگاه وحی الهی بود، به جوانان زمان خود که از جنگ برگشته بودند، فرمود: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر»(2)؛ جهاد کوچکتر را گذراندید، حال نوبت جهاد بزرگتر است؛ جهاد با نفس، جهاد در میدانهای تیره، نه میدانهای شفّاف. در جنگ، میدان شفّاف است. دشمن در آن سوست، خودی در این سو. دشمن، شناخته شده است؛ خودی هم شناخته شده است. ابزار دشمن هم معلوم است؛ نقشه دشمن هم قابل حدس است. آسانترین جنگ با دشمن، آن‌جاست. نگویید آن‌جا جان در خطر است. در همه جهادها، جان در خطر است. وانگهی، جان همیشه عزیزترین چیزی نیست که انسان میدهد. انسانهایی هستند که روزی صدر بار آرزوی مرگ میکنند. گذشتهایی وجود دارد، بالاتر از گذشت جان. زحمتهایی وجود دارد، بالاتر از زحمتِ دادنِ جان. پیامبر فرمود «حال نوبتِ جهاد اکبر است.» و جهاد اکبر در دوران پیامبر، جهادی بسیار دشوار بود.

چند جمله در مورد شهید و شهادت

* شهادت ابتدای عاشقی است نه انتهای آن

* شهید قبل از شهادتش به شهود می رسد

* معنای شهید همان معنای ایثار است

* شهادت پاداش مجاهدت پنهان است

* وقتی چشم ها بسته است چگونه نور شهید دیده شود

* معنای شهادت را مومنانی می فهمند که چشم به آسمان دارند؛ نه آنان که فقط زمین را می بینند

* برای شهید همین بس که عند ربهم است

* شهادت تنها چیزی است که حسود را به آن دسترسی نیست

* شهادت رحمت الهی است و شهید مرحوم