پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۴۲ ب.ظ

۱۳۱ مطلب با موضوع «شهدا :: شهدای ایرانی :: شهدای دفاع مقدس» ثبت شده است

زندگی و وصیّت نامه شهید کاظم جهان تاب

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : کاظم جهان تاب                    نام پدر : علی
  محل شهادت: خرمشهر             دانش آموز کلاس :اول         دوره :راهنمایی       رشته : -              تاریخ تولد : 2/5/1349                   تاریخ شهادت : 4/ 10/1365

چکیده ای از زندگی نامه شهید
کاظم، فرزند خانواده ای مذهبی بود که دریک روز گرم شهریور ماه او را از خداوند هدیه گرفتند .ازکودکی به مراسم عزاداری ابا عبدالله علاقه بسیار داشت و همواره نقش علمدار را برعهده گرفت . با وجود سن کم همراه با پدر در راهپیمایی های انقلابی شرکت می جست و خود را سرباز کوچک امام زمان و خمینی بت شکن می نامید. خود ساخته و ساده زیست بود و نسبت به اسراف به شدت حساسیت نشان می داد. در ایام تعطیل کمک خرج پدر می شد و بر صله ی رحم بسیار تأکید داشت . اولین اعزامش با عملیات والفجر  8 همزمان شد. در نبرد فاو براثر موج انفجار بی هوش گشت و تا مدتها بعد درگیر اثرات آن بود. درعملیات کربلای 4 دریاچه ی ماهی واقع در منطقه شلمچه میقات کاظم شد و جسد پاکش تا دوازده سال بعد به خانواده بازنگشت.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی، هنری و ورزشی شهید
کاظم، ورزشکار باشگاه بدن سازی خیبر بود و درکنار پرورش جسم ، از فعالیت های مذهبی نگهبانی در پایگاه های مقاومت و نیز ادامه تحصیل در جبهه غافل نمی ماند. در پاسخ به خواهش خویشاوندان مبنی برعدم بازگشت به جبهه همواره خود را با شهید جواد کارگریان که ازشهدای برجسته شهرستان و تنها فرزند پسر خانواده بود مقایسه می کرد و می گفت که خون او از خون چنین دلاور مردانی که تنها امید خانواده بوده اند، رنگین تر نیست . معتقد بود که نباید از جبهه زیاد به خانواده نامه نوشت چرا که ممکن است اطلاعات جنگ، ناخواسته منتشر گردد. برروی تشک نمی خوابید و حتی مبلغ عیدی را که در جبهه دریافت می کرد برای خانواده می فرستاد. مادر درست یک روز قبل از تأیید خبر توسط گروه تفحص، بازگشت کاظم عزیزش را درخواب دید.
فرازی از وصیت نامه شهید
اینجانب، برحسب وظیفه ای که درقبال اسلام و انقلاب داشتم ازهمه چیز و همه کس خودم گذشتم و راهی نبرد با کفر جهانی که یک تنه درمقابل اسلام ایستاده است ، شدم تا بتوانم وظیفه ام را انجام دهم. خانواده عزیز م شما که سرمایه خود را به جبهه فرستادید تا کمکی به انقلاب کرده باشید، ازشما می خواهم که در شهادتم، اندوه به خود راه ندهید و اجر خود را ضایع نسازید . پیامم به دوستان و آشنایانم این است که اگر می توانید جبهه ها را پر کنید و اگر برایتان مقدر نیست سعی کنید در پشت جبهه با درس خواندن و پرکردن مساجد، به اسلام و مسلمین خدمت کنید.

زندگی و وصیت نامه شهید محسن(مسلم) اثنی عشری

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی :محسن (مسلم)اثنی عشری    نام پدر : محمد  محل شهادت:شوش
دانش آموز کلاس :دوم           دوره : متوسطه             رشته : اقتصاد
تاریخ تولد : 1/1/1340                   تاریخ شهادت : 2/1/1361

چکیده ای از زندگی نامه شهید
مسلم در خانواده ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. در دوران کودکی به بیماری سختی دچار شد و پزشکان از او قطع امید کردند اما او زنده ماند تا سرنوشتش با انقلاب و جنگ پیوند بخورد. کم حرف، پرکار و عطوفت بود. چنان که هرجا می رفت، دوستانش گرد او جمع می شدند. در بیشتر عملیات ها وظیفه ی تخریب چی را برعهده می گرفت. درعملیات ثامن الائمه زخمی شد اما حاضربه اطلاع رسانی به خانواده و مراجعت به پشت جبهه نشد. علاقه وافری به زیارت حضرت رضا (ع) داشت و سخنانش در شنوندگان تاثیر عمیقی برجای می گذاشت. با کار درکوره ی آجر پزی به پدر کمک می کرد وبیشتر مخارج خود را تأمین می نمود. سرانجام پس ازساعت ها خنثی کردن مین ، به علت ضیق وقت برای پیشروی نیروها، با رفتن داوطلبانه بر روی مین در منطقه ای شوش به آرزوی دیرین خود رسید.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی و هنری و ورزشی شهید
مسلم به مطالعه علاقه بسیار داشت و با عضویت درکتاب خانه مسجد امام خمینی به تشکیل جلسات مذهبی برای دوستان خود اقدام می کرد ، در راه پیمایی های انقلاب، شرکت فعال داشت و درهمین راستا توسط ساواک شیراز دستگیر شد و مورد شکنجه قرار گرفت. پس از مدتی حکم اعدام او درزندان عادل آباد صادر شد اما با اوج گیری مبارزات مردمی و نزدیک شدن پیروزی انقلاب، مجدداً آزاد شد و فعالیت های خود را گسترده تر ازقبل ادامه داد. با کمیته امداد امام (ره) همکاری نزدیکی داشت و در جمع آوری کمک های مردمی به جبهه فعال شد.
فرازی از وصیت نامه شهید
مردم! قدر انقلاب ورهبر عزیزمان  را بدانید و آگاه باشید که این انقلاب به خودی خود به وجود نیامده ، بلکه با رنج و مشقت و با ریختن خون های فراوان به دست آمده ، پس در راه حفظ آن بکوشید، به خواهرانم و همه خواهران دینی ام سفارش می کنم که حجابشان را رعایت کنند و نگذارند که ازآنها سوء استفاده شود. اگر ما می جنگیم اول به فرمان رهبر و برای حفظ ناموس است . و بعد دفاع از میهن، همیشه با روحانیت باشید و ازآنها پشتیبانی کنید.

زندگی و وصیت نامه شهید محسن پیروان

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

نام و نام خانوادگی : محسن پیروان                    نام پدر : عباس
  محل شهادت: فکه             دانش آموز کلاس :دوم           دوره : متوسطه                                                               تاریخ تولد : 15/6/1344                   تاریخ شهادت : 12/ 1/1362
چکیده ای از زندگی نامه شهید
خانواده محسن ، مذهبی، سرشار از شور انقلابی و از اولین کسانی بودند که به محض درگذشت آیت الله بروجردی دل به امام سپردند. پدر که کرامت نفس و فضیلت اخلاقش زبانزد اهل محل و مورد احترام خاص و عام بود، چنان در راه تربیت فرزندان همت گماشته که ازهرکدام بازویی برای بدنه ی انقلاب درکازرون ساخت. محسن بصیرت سیاسی و دینی خود را درمتن فعالیت های انقلابی که عمدتاً تحت تشکیل انجمن اسلامی صورت گرفت گسترش داد و دراین راستا به مناظره کننده ای قوی برای رویارویی با تحرکات فکری گروهک ها تبدیل شد. طی یک عملیات هوشمندانه که به ابتکار شخصی خود انجام داد، توطئه ی منافقین را درطراحی یک عملیات ترور توسط دانش آموز همکلاسی اش کشف و خنثی کرد 16 ساله بود  که با وجود حضور برادرانش در جبهه و علیرغم مخالفت ها، گام در راه جنگ گذاشت و پس از بارها مجروحیت های شدید، سرانجام درعملیات والفجر مقدماتی چهره از زمینیان پنهان کرد. درحالیکه ساعت ها به عنوان مسئول گروه تخریب، معبر گشایی کرده بود و سپس به دلیل مجروحیت شدید به چادری منتقل شده بود تا در فرصت مناسب به عقب حمل شود.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، علمی، هنری و ورزشی شهید
محسن تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت. درحالیکه معمولاً بدون آمادگی و تنها برای شرکت در امتحانات ازجبهه بر می گشت. وقتی برادر بزرگش تحت تعقیب ساواک قرار گرفت، مسئولیت برقراری ارتباط و تبادل اعلامیه را به دلیل سن کم و جلب توجه کمتر برعهده گرفت. در پاسخ به خواهرش مبنی بر کسب آمادگی برای شرکت در کنکور سراسری گفت : « در جبهه همه نوع درس داده می شود و درس آخر هم شهادت است » محسن پس از 18 سال، در حالیکه به عنوان عضوی اولین کاروان شهدا، استقبال و ادای احترام شورانگیز هموطنان را درمسیر جبهه به حرم ثامن الائمه دریافت داشت، به کازرون برگشت، اما مادر به تأسی از زینب (س) حاضر نشد به قربانی خود در راه دین نگاهی دیگر بار بیندازد و محسن در میان احساس پرغرور اعضای انجمن و مردم قدرشناس ، در آرامگاهی که پانزده سال نام زیبایش را به بغض یدک کشیده بود، آرام گرفت.
فرازی از وصیت نامه شهید
مادرم! می دانم که زیاد ناراحت هستی ، اما تو الان درحال آزمایش هستی و بایستی کاری کنی که فردا پیش روی فاطمه زهرا(س) روسفید باشی، خواهران عزیزم ! درسهایتان را بخوانید و در پرورش برادرم مسلم بکوشید تا از همین آغاز کودکی او را با قرآن آشنا بسازید. برادرم حسن! نه تنها تو بلکه همه معلمان سعی کنید درکارتان کمتر اشتباه باشد، که خدای ناکرده کوچک ترین اشتباه شما ممکن است عده ی زیادی از نوجوانان را از انقلاب اسلامی دل زده کند.

وصیت نامه شهید علی اضغر اعتمادی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

وصیت نامه شهید علی اصغر اعتمادی


با سلام و درود به روان شهدای کربلا و سرور شهیدان حسین (ع) و با درود بر شهدای انقلاب اسلامی.


اینجا کربلا است ، اینک خوزستان کربلای ایران شده است، اینجا دشتی است با شن و ریگ که با خون جوانان حزب الله رنگین شده است . به هرجای آن قدم نهی از شجاعت و فداکاری جوانان لاله های سرخ خواهی یافت. اینجا سرزمینی با تپه های کم ارتفاع اما با قامتی استوار که رزمندگان اسلام همچنان ازآن دفاع می کنند.


ما انقلابمان را به جهان صادر می کنیم چرا که انقلابمان اسلامی است.


ازشما امت شهید پرور و ملت فداکار ایران می خواهم که پابه پای امت حزب الله همواره از خون شهدای انقلاب اسلامی پاسداری کنید و در راه به ثمر رساندن این انقلاب از دادن مال و جان خویش دریغ نکنید. اینک که حسین زمان خمینی بت شکن شما را به یاری فرا می خواند به ندای او پاسخ دهید و به یاریش بشتابید و به سوی جبهه ها حرکت کنید که اسلام عزیز احتیاج به جانبازی شما دارد.


به امید پیروزی لشکریان اسلام

زندگی و وصیت نامه شهید اسداله یزدان پرست

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید اسداله یزدان پرست
برادر شهید در سال 1343 درخانواده ای فقیر در روستای خشت از توابع کازرون دیده به جهان گشود. شهید نقش بسیار مؤثری در بیدارسازی مردم جهت مقابله با رژیم شاهنشاهی داشت و همیشه درتمام راهپیمائی ها پیش قدم بود و با اخلاق حسنه ای که داشت دیگران را جذب می نمود و علاقه وافری به امام امت و خمینی کبیر داشت . با شروع جنگ با عشق و علاقه ای که به جهاد در راه خداوند متعال داشت و همیشه امیدش این بود که به وصال حق تعالی برسد به جبهه جنوب منطقه رقابیه اعزام شد و بالاخره درتاریخ 14/7/61 درحمله مسلم بن عقیل به درجه رفیع شهادت نائل گردید.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید اسد اله یزدان پرست

پدر ومادر عزیزم ، می دانم که مرگ من کمی برایتان گران تمام می شود و چون طبیعی است که اگر کسی از افراد خانواده بخواهد به دلیلی خانواده را ترک نماید مشکل است ولی باید تحمل کرد. پدر ومادر عزیزم پس از مرگ من برایم گریه نکنید که در راه پر افتخاری جان خود را فدا کرده ام ، فرض کنید عروسی پسرتان است و بدان که هیچ عروسی بهتر از این نیست که در راه خدا کشته شوم. ازشما می خواهم مرا حلال کنید


زندگی و وصیت نامه شهید منصور رئوفی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید منصور رئوفی
برادر شهید منصور رئوفی در بهار سال 1346 در خانواده ای فقیر اما مذهبی و متدین و با عصمت و طهارت به دنیا آمد. شهید قلبی مهربان و رئوف داشت .درنماز جماعت و دعای توسل و کمیل شرکت فعالانه ای داشت . شهید برای مقابله با روبه صفتان عازم جبهه حق علیه باطل شد و در عملیات والفجر 2 شرکت کرد و براثر اصابت ترکش به بدن نازنینش گل همیشه خوش بوی امت اسلام پرپر شد و به آرزوی دیرینه اش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید منصور رئوفی
جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا درحال بی تفاوتی بمیرید و از رفتن فرزندان و برادرانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را در صحرای کربلا نمود. مادران شهید شما باید موقعی که فرزندانتان را به جبهه می فرستید سربه سجده بگذارید و بگویید خدایا این فرزند را در راه تو به جبهه می فرستم تا دشمن دین تو را از بین ببرد و موقعی که شهید می شود بگویید خدایا این فرزند را به جبهه فرستادم که در راه دین تو جهاد کند و حالا که شهید از من قبول کن.
امت شهید پرور کازرون استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید تا هرگز دشمنان اسلام و شیاطین نتوانند بین شما تفرقه بیندازند.


زندگی و وصیت نامه شهید اسماعیل کرمی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید اسماعیل کرمی
شهید در سال 1340 در روستای ناصرآباد واقع در 7 کیلومتری کازرون دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و سپس مشغول کشاورزی گردید . اسماعیل از همان کودکی دارای خصوصیات اخلاقی جالبی بود، با دوستان بسیار صمیمی و خوش برخورد ، فردی زرنگ و باهوش بود. وی در تاریخ 15/12/59 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از سه ماه آموزش به جبهه اعزام شد . شهید قبل از حمله رمضان به مرخصی آمده بود از تمام خانواده خود خداحافظی کرده و به میدان جنگ بازگشت و پس از ماه ها مبارزه افتخار آمیز سرانجام در تاریخ 3/5/61 در جبهه خرمشهر با اصابت ترکش خمپاره به قلب نازنینش به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت در راه خدا بود نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید اسماعیل کرمی

پدر و مادر گرامیم من یک خواهش از شما دارم امید است که ازمن بپذیرید، خواهشم این است که برایم گریه و زاری نکنید. استقامت کنید و لبخند افتخار آمیز به لب آورید و شکر خدا و دعای طول عمر امام کنید تا در پیشگاه خدای تبارک و تعالی، اجر بیشتری نصیب شما گردد، پدر جان خودت را برای کربلا آماده کن، انشا الله بزودی کربلا آزاد می شود و تمام عاشقان حسین آزادانه می توانند از نزدیک قبر آن شهید تاریخ را در آغوش بگیرند


زندگی و وصیت نامه شهید نصراله نوروزی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید نصراله نوروزی
شهید در سال 1335 درخانواده ای تهیدست ولی متدین چشم به جهان گشود و در کودکی مادر خود را از دست داد. در شناساندن امام و مبارزه با رژیم طاغوت به روستائیان کوشش زیاد می کرد و هجرت امام را بعد از هجرت حضرت محمد (ص) جالبترین هجرت می دانست . شهید در سال 1356 ازدواج نمود و ثمره ازدواج او سه فرزند دختر و پسر می باشد. از خصوصیات اخلاقی او فداکار بودن ، اهل علم وزیر بار ظلم نرفتن بود. شهید در آبان ماه 61 براثر اصابت گلوله به بدنش عاقبت خون سرخ و پر حرارت خود را به اسلام هدیه و عاشقانه خدایش را ملاقات می نماید و به آرزوی خود می رسد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید نصراله نوروزی
پدر و  برادرانم و همسر و فرزندانم و دوستانم : وصیت می کنم چنانچه من شهید شدم برای من گریه نکنند زیرا که تنها آرزویم شهادت است . آرزو دارم نه یک دفعه بلکه هزاران بار زنده شوم و شهید گردم. من امروز بفرمان رهبرم لبیک گفته و لباس رزم را پوشیده ام تا چشم دشمنان اسلام را کور کنم. برای رضای خدا کار انجام دهید و نهی از منکر کنید.


 


زندگی و وصیت نامه شهید حسن همدانی نژاد

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید حسن همدانی نژاد
شهید در سال  1339 درخانواده ای مستضعف درکازرون دیده به جهان گشود ولی نتوانست به درس خواندن بپردازد و با پدرش به گله داری می پردازد. شهید کم کم بزرگ می شود و همانند دیگر برادرانش به شغل کمک رانندگی مشغول می شود . با پیش آمدن جنگ تحمیلی شهید تصمیم می گیرد که به جبهه برود اما اطرافیان او به هر طریق سعی می کنند که او را منصرف کنند ولی او حاضر نشد و می گفت گمشده ای دارم که شاید او را در جبهه های جنگ بیابم . بالاخره او رفت و جنگید و مجروح شد و مدت سه روز در بستر خوابید بعد بلادرنگ از رختخواب بیرون آمد و عازم فیروزآباد شد و از آنجا هم پیروز برگشت و روانه جبهه های جنوب شد و در فتح خونین شهر هم چون شیر غران، غرید . او پیشتاز بود و در جبهه ها لقب مرد دلاور را گرفته بود و درآخرین لحظات زندگیش که وداع می گفت مسئول فیلم برداری درآن لحظه مژده فتح خرمشهر را به او داد و او این چنین به وصال رسید و گم کرده خویش را یافت


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید حسن همدانی نژاد


با درود وسلام و تجدید بیعت با شهیدان گلگون کفن سرزمینمان که بانثار خون گرم و سرخ خویش و با رنگین نمودن سنگ فرشهای خیابان های شهرمان توانستند نهال پر ثمر انقلاب را آبیاری کنند و درود برشما ای برادران و خواهران بسیجی پدر ، مادر ، برادر و خواهر عزیزم می دانم که برای شما فرزند و برادری خوب نبودم ولی از شما طلب مغفرت می کنم مرا ببخشید تا بتوانم قدری آسوده تر باشم . ازطرف من از تمامی بستگان و دوستان و اقوام طلب مغفرت کنید . برای من گریه نکنید بلکه شادمانی کنید تا دشمن هرگز احساس پیروزی نکند. پدر عزیزم شما به عنوان وکیل من انتخاب شدید اگر از من پولی و یا وسیله ای باقی مانده شما خودتان آن را هرطوری که صلاح می دانید خرج کنید

زندگی و وصیت نامه شهید حسن علی دادی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید حسن علی دادی
شهید در سال 1344 در روستای قلعه سید یکی از روستاهای توابع کازرون متولد شد. تا سن 2 سالگی در روستا بود و پس ازآن به کازرون عزیمت کردند. در تابستان سال 60 به استان بوشهر عزیمت نمود و دریک کارگاه دولتی به کارگری مشغول شد و در تاریخ 16/2/61  از طریق بسیج بوشهر به جبهه حق علیه باطل اعزام شد و در حمله بیت المقدس شرکت کرد و بالاخره پس از حماسه آفرینی های زیاد و عبادت های عمیقی که در جبهه حق هر انسانی جذب آن می شود و در تاریخ 4/5/61 به هدف اصلیش شهادت رسید.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید علی دادی
به حرمت خون شهیدان امام خود را تنها نگذارید که این تنها پیام هایی است که رزمندگان برای شما دارند . من از مال دنیا چیزی ندارم جزاین تن ناقابلم که این راهم در راه خدا می دهم.