شهید محمد مسرور

نام و نام خانوادگی : حمیدرضا کشاورز             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۴

تاریخ و محل شهادت :۱۳۶۱

به نام آنکه همه هستی از اوست. آنان که رفتند کارحسینی کردند و آنانکه ماندند باید کاری زینبی کنند. خدمت پدر ومادر گرامی سلام : ضمن سلام، امیدوارم درکمال صحت وسلامت بوده باشید. برای والدینم وصیتنامه را به این شرح شروع می کنم: دراول از شما حلالیت می طلبم. چون توانسته اید در محیط روستا که فاقد هرگونه امکانات است مرا با مکتب آشنا کنید. و درمراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسین آموختم که باید خود و جانم را فدای این مکتب انسان ساز کنیم. توکل، انسان و انسانیت را به طور صحیح درمکتب اسلام جستجو نمود. آری پدر ومادر گرامی، گرچه من نزد شما عزیزم لیکن عزت اسلام بالاتر از جان من و امثال من است . من هم اکنون این وصیت نامه را می نویسم و با عبدالرزاق امیری هستم. چنانچه خداوند مهربان مرا لایق شهادت دانست و شهید شدم ناراحت نباشید چون من راه خو د را خوب شناختم. ازقول من به خواهرانم بگویید، هروقت خواستی ناراحت شوید زینب را به یاد آورید تا سرگذشت او را در صحرای کربلا ازکلیه دوستان سلام برسانید. ان شاالله که دین را ادا کرده باشم.

نام و نام خانوادگی : حمدالله قنبری          تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۴- بالاده از توابع کازرون

تاریخ و محل شهادت : ۲۵/۱۲/۱۳۶۰ خوزستان

هم اکنون که اسلام نیاز به ایثار دارد پس چه بهتر ما که هیچ کار خیری برای اسلام نکرده ایم بشتابیم برای یاری . بار الها، توخود شاهدی که من با میل خود به این جنگ می روم و از تو تقاضا دارم رستگارم نمایی، و شما ملت شهید پرور امیدوارم که امام را هرگز تنها نگذارید و همیشه در صحنه بوده و هر حرکتی را که برضد این اسلام عزیز بشود در نطفه خفه نمایید، امیدوارم که خداوند همان که به من قدرت داد تا بتوانم زندگی کنم این قوت را به من بدهد تا بتوانم با صدامیان بجنگیم. خدایا تو را شکر می کنم که توفیق چنین نصیبم کردی که در راه تو جهاد کنم ، در راه تو سختی بکشم، در راه تو پاک شوم، و درراه تو خالصانه جانم را بدهم.

 ای خدا اگر قرار است ، من در راه تو کشته شوم به من فرصت بده تا در راه تو رنج و سختی بیشتر بکشم ، و خود کمک کن در رنج و سختی و در هنگام آزمایش تا من گرفتار دامهای شیطان نشوم، نمی دانم ای خدای بزرگ من چه کار کرده بودم که این نعمت عظیم را به من عرضه داشتی، آیا در زندگی به فرمان تو بودم؟ و متوجه تو بودم ؟ آیا از دستورات تو هرگز تجاوز نمی کردم ؟ که این راه هم می دانم نبودم . اما این نعمت جز از فضل و کرم تو از کسی سزاوار نیست ، خدایا ای خدای مهربان حال این نعمت عظیمی را که مخصوص بندگان خاصت است به من ارزانی داشتی از تو می خواهم که هرچه حق برگردن من داری و دستم از ادای آن کوتاه است ببخش. مادرجان نکند حتی یکبار برای من یکبار گریه کنی و با وضع زشتی شهادت پرافتخار مرا تبدیل به مردنی که برایش شیون می کنند بکنی ، تو باید مظهر صبر باشی و ثابت کنی که مادر شهید هستی ، و شکر این نعمت را که خدایت به تو داده است و آن مادر شهید بودن است به جا آوری به نحو احسن.

۱۳۶۰- قنبری

هرگز گمان مبرید آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. سلام ای پدر ومادر مهربانم و درود خدا برشما باد و صبر بزرگی به شما عنایت فرماید. امیدوارم که از کشته شدن من در راه خدا و جدا شدن از بین شما ناراحت نباشید و ناراحتی درست نکنید که موجب نارضایتی خدا شود. بلی پدر و مادرم می دانم که سالهای سختی را پشت سر گذاشتید و با کمبودها و زجرها مرا به اینجا رساندید و حتماً حالا به من و دیگر برادران امیدواری دارید و انتظاری  داشتید که در بین شما باشم و حال که عمر خود را کم کم به پیری می رسانید شما را کمک کنم ولی شرمنده ام ازاینکه نتوانستم دربین شما باشم و حق پدر ومادری خود را ادا کنم. ای برادران و خواهران عزیزم اولاً سلام و بعد ازسلام ازشما می خواهم که در راه خدا و برای ادامه داشتن راه شهدا در راه خدا خدمت کنید به هر وسیله که شد فرزندانتان را برای خدا تربیت کنید. دوستان و جوانان عزیز ازشما می خواهم که راه شهدا را در پیش بگیرید که همانا راه خداست و یک لحظه غافل نشوید که اسلام دشمنان زیادی دارد و مرا نیز حلال کنید.

درجبهه جنگ با دشمنان خدا در جبهه درونی با نفس اماره بجنگید و به خدا توجه کنید. زندگی ساده داشته باشید و به یاد فقرا، یتیمان و سنگر نشینان باشید.

نام و نام خانوادگی : حسن دهقان        تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۳- قلعه سید ازتوابع کازرون

تاریخ و محل شهادت : ۵/۱/۶۰- منطقه سوسنگرد

«آنان که ایمان آوردند به خدا و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان کوشش و فداکاری نمودند… »

سلام بر پدر ومادرم که مرا بزرگ کردند، و دراین راه چه شبها بی خوابی کشیدند. پدر ومادر عزیزم دیگر مرا ببخشید شاید شهید شدم از شما می خواهم اگر از شما خداحافظی نکردم مرا ببخشید شاید شهید شدم از برادرم حسین می خواهم که نماز را که عبادت خداست همیشه و همه جا به جا بیاورد ما می رویم و در راه خدا جان ببازیم و شما هم راه ما را دنبال کنید کلیه معلمان و دبیرهایم و معاون و رئیس دبیرستان را سلام می رسانم از هم کلاسی هایم و رفیقان عزیز می خواهم که دنباله رو شهیدان باشید. از کلیه اهالی قلعه سید می خواهم که برای من اصلاً لباس سیاه نپوشید و همه افراد از کوچک و بزرگ سلام می رسانم و از پدر ومادر و خواهرم می خواهم که برای من گریه نکنند . درود خداوند بر پیامبر و پیامبر زاده او که برای راهنمایی ما آمده اند تا ما را به راه راست هدایت کنند. درود برحسین مظلوم که با ریختن خون نهال اسلام را آبیاری کرد ، درود خدا بر امام علی (ع) که با عدل بنای حکومت را نشاند و ای ملت بیدار و در صحنه از نفاقی  که این گروه ها می خواهند راه بیندازند جلوگیری کنید و از روحانیت مبارز پشتیبانی نکنید اگر امام خمینی را یاری نکنید مانند این است که به اسلام پشت کرده اید ، پیام من به برادران این است که بچه های کوچک را در مسجد ها جمع نمایید و به آنها قرآن درس بدهید، و آنها را با اسلام آشنا کنید ، ما با ایمان قوی به جبهه می رویم ، ای امام زمان به حرمت خون شهیدان گناهان مرا ببخش و ای مردم یتیمان را یاری کنید و به بینوایان کمک کنید.

پدر ومادرم خدا مرا به شما داده است ، و حال باید امر او را اطاعت کنید و امانت را به او برگردانید تا اسلام پیروز گردد، ا ز روحانیت مبارز پشتیبانی کنید ، اگر خمینی را یاری نکنید مانند این است که به اسلام پشت کرده اید . حسن دهقان

هنگامی که شهید شدم دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند که با خود چیزی نبرده ام ، چشم هایم را باز بگذارید تا ببینند کورکورانه کشته نشده ام و برفرازم یخ بگذارید تا به جای مادرم برایم اشک ریزد. نماز را در اول وقت بخوانید و سعی کنید نماز را همیشه و با جماعت بخوانید تا درآخرت گرفتار عذاب الهی نشوید و زندگی دراین دنیا خیلی زودگذر است ولی زندگانی آخرت همیشگی است و خوش بحال کسانی که در دنیا عمل صالح انجام داده باشند درآخرت در بهشت خدا هستند اما وای به حال آنان که نماز و روزه را کوچک گرفته اند ، و اهمیت به دستور خداوند یگانه نداده اند و در دنیا تمام فکر و ذکرشان درعیش و نوش زندگی صبوعی است ازآنها درآن دنیا سئوال می شود رفتارشان درصورتشان مشخص است و زبانشان و دستانشان و چشمانشان همیشه گواهی می دهد که عملشان فاسد بوده است .

بنام الله یگانه قانونگذار جهان هستی، سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان و نائب بر حقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران.

آری برادران ما درمقابل خون این شهیدان مسئولیم و باید از خونشان دفاع کنیم تا خون این عزیزان پایمال نشود. بار الها دراین موقع حساس هرلحظه ممکن است که بسوی تو بیایم پس خودت کمکم کن و از سرگناهانم بگذر. خدایا مرا از جمله کسانی قرار بده که به آنان نعمت شهادت ، فی سبیل الله عنایت کردی، پدر و مادر عزیزم از شما می خواهم که اسلحه خونین مرا زمین نگذارید و راهم را ادامه دهید، از شما می خواهم که در شهادت من بیتابی نکنید و اگر خواستید گریه کنید برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه کنید.

من می روم تا با رفتنم اسلام نرود و اسلام باقی بماند. ای عزیزان حفظ اسلام برهمه مسلمین واجب است ، نگذارید عده ای از خدا بی خبر در بین شما جدائی بیندازد، امروز مسئله اسلام درمیان است و باید از همه چیز گذشت و فقط اسلام را حفظ کرد. امام امت را تنها نگذارید و از خط امام دور نشوید زیرا که هر راهی به جز راه امام راه فنا شدن است .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نام و نام خانوادگی : حجت الله عطائی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۵- روستای حسین آباد حکیم باشی            تاریخ و محل شهادت : ۱۵/۶/۶۴- شلمچه

با درود به ارواح پاک شهدای راه اسلام و با آرزوی شهادت در راه آرمان های والای اسلام و درود بر ارواح پاک شهدای راه اسلام و اطاعت از خدای مستضعفان در راه اطاعت ازولی امر و نائب امام خمینی که بارها از خدا خواستم که جان مرا بگیرد تا هربلائی ازجان رهبرم دور شود. به امید شهادت در راه عمل به احکام قرآن و اسلام…

بنام خدا و بیاد خدا و برای خدا مطالب زیر را به عنوان وصیت نمه به عموم مسلمین و متعهدین و مستضعفان جهان می نویسم به این امید که مؤثر افتد.

ای قلم ناتوان من بنویس از مسئولیت انسان از مقام والای آن و وظائف خطیری که بعهده دارد. خداوندا، جسم وروح و روانم را تو آفریدی و من اینک آن را طبق اخلاص تقدیم درگاهت می کنم ازدرگاه مقدست می خواهم که مرا ببخشی و ثانیاً هدیه ناقابل را بپذیری. خانواده گرامیم، ما یک امانت پهلوی شما هستیم خداوند یک امانت بدست شما سپرده و آن را هم دربهترین وقت آن امانت را پس گرفت. ازقوم وخویشان و دوستان و آشنایان حلال بودی می طلبم.

مادر رسید، روز وداع وسفر مرا               قرآن بگیر و آینه بالای سر مرا

ازغربت همیشه ی دنیا دلم گرفت                ای مرکب شهادت از این جاببر مرا

آه چقدر خون دل خوردم تا این روز فرا رسد، خدایا تو را شکر و سپاس بی پایان خدایا تو را شکر می گویمکه به من توفیق دادی تا گوشه ای از سفره ی نعمتت را که برای ما گسترده ای، بگیرم تا از بذل و کرمت بهره مند شوم. خدایا شکر خدایا تو را، تورا به سر بریده ی حسین قسم می دهم که مرگ در رختخواب را نصیب من مگردان.

خدایا دلم می خواهد که فقط در راه حرمت کشته شوم. آمین

روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۴ فرا می رسد، در رزمی که به وقوع می پیوندد چون طوفانی خروشنده، بر دشمن حمله می برد.وقتی آتش کینه ی دشمن بر قامتش گشوده می شود، به شهادت می رسدو به آرزوی دیرینه اش دست می یابد.

خدایا ما از تو خواستاریم که اسلام و اهل آن را عزیز گردانی و منافقین را خوار کنی، سلام بر رهبر کبیر انقلاب و سلام بر شهدای اسلام.

ازشما دوستان می خواهم که یک لحظه امام را فراموش نکنید. نکند خدای ناکرده بی وفا به امام باشید و او را تنها نگذارید، وشب و روز دعا کنید که خداوند او را تا انقلاب صاحب الزمان برای حفظ اسلام نگه بدارد. اگر خداوند توفیق شهادت در راه خودش به من عنایت کرد مبادا بر شهادت من گریه کنید زیرا که گریه نشانه ی ضعف و خوشحال کننده دشمن است . آرزوی من آن بود که کربلا را زیارت کنم و دست امام را ببوسم و در صف رزمندگان اسلام فلسطین قرار بگیرم.

مادرم اگر جنازه من پیدا نشد ناراحت نباش زیرا درصورت پیدا بودن آن من فقط یک قبر داشتم اما با پیدا نشدن آن هزاران قبر در سراسر ایران دارم، زیرا قبر هرشهیدی قبر من است و جنازه گم شده من جنازه هر شهیدی است .

والسلام