شهید محمد مسرور

نام و نام خانوادگی : محمد مؤذنی (شهید مفقود الاثر)            تاریخ و محل تولد: ۱۳۳۸

تاریخ و محل شهادت : ۷/۵/۱۳۶۱

« همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند پس می کوشیم و خود کشته می شوند و این خود سعادت و پیروزی عظیمی است» با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امید و نور چشم مستضعفان جهان امام خمینی و بادرود بر روان پاک شهدای جبهه مان حق و باطل آنچه را که اکنون می نویسم امیدوارم که روزی مورد استفاده قرار گیرد چون هیچگاه دوست نداشته ام با مرگ طبیعی از دنیا بروم خدایا، توفیق شهادت در راه خودت به من بده چون مرگ در راه خدا فنا نیست بلکه دروازه زندگی جدید است شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند. به خواست خداوند متعال به بصره حمله می کنیم اما نه برای گسترش خاک بلکه برای نابودی تمام مستکبران جهان و برای مقابله شدن با اسرائیل چون امام علی می فرماید قبل از آنکه دشمن به شما حمله کند به آن حمله کنید و آن را نابود کنید چون اگر ما به اسرائیل حمله نکنیم به همین زودی بعد از نابودی تمام مسلمانان جنوب لبنان صد درصد به ایران حمله می کند و ما باید ریشه این جنایتکاران قبل از هر وقوع جنایت بخشکانیم و این وعده الهی است .

ای مادر ! حضرت علی به فرزندش وصیت می کند که هرچیزی از دست دادی هیچ ناراحت نشو ای مادر چون من در نزد شما یک امانت هستم و امانت هم باید به صاحبش برگردانده شود ما هم از آن خدا هستیم و بازگشت همه به سوی اوست پس ما که می خواهیم برویم چه بهتر است که در راه خدا شهید بشویم . دیگر ! ای مادر توحق زیادی برگردن من داری امیدوارم که مرا ببخشی و برای آمرزش گناهان من دعا کنی چون دعای مادر در نزد فرزند به اجابت می رسد و تو ای خواهر با حجابت همانند زینب پیام آور خون همه شهیدان باشید . و تو ای پدر نمی دانم که چگونه از تو عذر خواهی کنم امیدوارم که مرا ببخشی و برای آمرزش گناهانم مرا دعا کنی چون ما هرچه داریم از دعا داریم محمد مؤذنی

رزمندگان ما همچنان با فرماندهی امام زمان (عج) مانند شیرغران به پیش می روند و بر دشمنان آنچنان می تازند که انسان به یاد جنگ های صدر اسلام می افتد.

نام و نام خانوادگی : قربانعلی جوکار             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۳ روستای سیریزجان از توابع کازرون                      تاریخ و محل شهادت : ۱۳۶۲  منطقه حاجی عمران عراق

بارالها، کسی که تو را شناخت جان مرا چه کند             پدر ومادر خانمان را چه کند

خداوندا ما انسانها هستیم از یک لخته خون و کم کم تکامل  ورشد کردیم تا به این درجه و مقام رسیدیم که ما انسان ها را اشرف مخلوقات می خوانند چطور است که انسان هر لحظه در پس به دست آوردن نیازهای مادی خویش می باشد ولی از نظر معنوی چطور است که در پی به دست آوردنش نیست، و یا اگر باشد به طور سطحی است .

سلام و درود بر مادرم، و تو ای زینب روزگار امیدوارم که مرا از بزرگی خودتان و زحماتی که برای این انسان ناقابل کشیدی حلالم بکنی، و ازشما هم ای مادر می خواهم که مثل زینب زندگی خود را ادامه دهی، و همین طور که زینب عزاداری کرد تو هم بکنی، و نه اینکه برای من گریه کنید . برای عزیزانی گریه کن که در زندان عراق اسیر هستند و برای آنها دعا کن تا آزاد شوند. و ای پدر و ای مادر من ازاینکه نتوانستم در عوض زحماتی که شما برای من کشیدید کاری انجام دهم شرمسار هستیم، و ای مادر امیدوارم که مثل زینب زندگی کوتاه مدت خود را ادامه دهی و تو ای برادر اسلام امیدوارم که بتوانی راه این شهیدان و این جوانانی که در زندانی که جعفربن موسی به سر برد و حالا این جوانان ایران در آنجا به سر می برند ادامه دهید تا یک دانه بشری که برخلاف اسلام کاری می کند آنها را نابود کنید . و امیدوارم که مرا ببخشی و حلال کنی و سلام برشما ای خواهران عزیزم سلام ای فاطمه های دوران سلام ای نور چشمانم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید و ای عزیزانم اگر خدا نصیب من کرد که شهید شوم امیدوارم که صبور باشید و مقاومت خود را در برابر مردم روستایمان نشان بدهید . خدمت همگی مردم روستاها و آشناها و ملت غیور ایران اسلام امیدوارم که هرکس که ازمن ناراحتی دیده ببخشد و ای پدر مقدار بدهی داریم که پرداخت کنید و بخواه که حلالم کند. خداحافظ شما پاسدار وظیفه قربانعلی جوکار

نام و نام خانوادگی : فریدون کاردانی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۰- آبادان

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، سلام برمنجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفدا.

اینجانب فریدون کاردانی، با میل شخصی و به منظور جهاد در راه اسلام و تزکیه نفس عازم جبهه های نبرد حق برعلیه باطل شدم زیرا به این آیه شریفه اعتقاد قبلی دارم که می فرماید: دوست می دارد کسانی که درراه او با اتحادی چون دیداری از سرب  به مقابله برعلیه کفر برمی خیزند انشاالله. خداوندا ارحم الراحمین ازسر تقصیرات این بنده خود بگذرد. خداوندا از خشم و غضبت به لطف و عطوفتت پناه می برم. ازخانواده عزیزم به خصوص مادر دلسوزم و مهربانم می خواهم که اگر آرزوی غفلت موجبات نگرانی آنها را بوجود آورده ام بنده را مورد عفو قرار دهند. همچنین از سایر دوستان و آشنایان عزیز عاجزانه طلب عفو و حلال بود می طلبم.

خانواده عزیزم باید توجه داشته باشید که گریه و شیون در شهادت فرزندشان موجبات شادی و سرور ضد انقلاب را بوجود می آورد. برایم از خداوند بزرگ طلب بخشش کنید. و واجبات شرعیه قضاشده ام را بجا آورید. ۲۰/۳/۶۳

نام و نام خانوادگی : سید محمدعلی شفیعی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۳۸- صیف آباد از توابع کازرون                                            تاریخ و محل شهادت : ۱۰/۵/۶۰

سلام بر انبیاء و سلام بر ائمه طاهرین ، سلام بر امام مهدی منجی انسان ها ، سلام بر نائب امام خمینی این ابراهیم زمان ، این بت شکن قرن  ، و این ابرمرد زمان . حال که به جبهه می روم و پای در چکمه می کنم و سینه دشمن را نشانه می روم نه بخاطر کینه وخصم  بلکه برای احیای دینم و صدور انقلابم است  . اگر خونی ریخته نشود و نهال اسلام بارور نگردد پس اسلام چگونه گسترش پیدا خواهد کرد . پیام به مادرم، مادر مهربانم سلام ، برای من خیلی زحمت کشیدی و از خداوند می خواهم که اجری عظیم به تو عنایت فرماید ، مادر عزیزم حال که من دراین جبهه در راه اسلام کشته می شوم و به آرزویم می رسم ، ولی می دانم که داغی بزرگ بر دل تو و برادران و خواهرانم می گذارم از تو می خواهم که برایم اشک نریزی و مانند مادران شهدا به خاک و خون خفته در بین زنها سرت را بالا بگیری که چون من جوانی را پرورش دادی و به سوی خدا سوق دادی . «شهیدم من ، شهیدم من به کام خود رسیدم من ، مخور غم مادر مهربانم ، مادر نالان ، شدم گر من به خون غلتان»

پیام به برادرانم ، می دانم که قلبتان گواهی نمی دهد که شهادت مرا بپذیرید ولی این خواست خداست، پس از برادران و خواهران عزیز من در برابر شهدای صدر اسلام تنها یک موری بیشتر نیستم و حال که من دراین راه کشته می شوم خودم این را ه را انتخاب کردم . نباید منتظر باشیم که مرگ ما فرا رسد بلکه باید به سراغ مرگ برویم. مگر انسان یکدفعه بیشتر می میرد. پس چه بهتر که آن یکدفعه هم در راه خدا باشد. زندگی مادی نکبت بار است . برادرانم می دانستم که آرزو داشتید که مرا در مراسم عروسی برای من به حد اعلا جشن بگیرید، اما این مراسم را برای برادرم حیدرعلی جشن بگیر، پیام دیگر من برای دوستانم ، و دیگر اقوام می باشد که قدر امام را بدانید که خیلی عزیز می باشد، رهبری که وجودش انسجام بخش اسلام و توده عظیم امت اسلامی و مستضعفین جهان می باشد. رهبری که پیام و کلامش مانند خونی است که در پیکر اجتماع جریان می یابد. مستضعفین را امیدوار ساخته و مستکبرین را خوار زبون می سازد و ای ملت و امت اسلام هرگز فریب منافقین و روشن فکران غرب زده و شرق زده را نخورید. و همیشه حامی روحانیت مبارز باشید . آرزوی من شناخت اسلام و شناساندن اسلام به جامعه ها و صدور انقلاب اسلامی و پاسداری از انقلاب اسلامی ایران بود. بارخدایا ، این قطره خون ناچیز و جان ناقابل من را در راه گسترش اسلام ازحقیر بپذیر و اگر جانمان ارزش را دارد که برای اسلام فدا شود و اسلام پیش برود صدها بار به من جان بده تا مبارزه کنم و شهید شوم ، و در مورد دفن شدن من اگر تکه ای از استخوانم پیدا شد هرکجا که مادرم صلاح دید مرا به خاک بسپارید. خدانگهدار . محمدعلی شفیعی

نام و نام خانوادگی : سعید مردانی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۱- آبادان

تاریخ و محل شهادت : ۱/۱۱/۶۳ – منطقه سلماس ارومیه

بسم الرب مجاهدین ، سلام بر مهدی ، رهایی بخش محرومان و اسلام بر نایب برحقش امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پدر دلسوز بیچارگان و سلام بر رزمندگان و ادامه دهندگان راه حسین و سلام بر خانواده شهیدان و سلام گرمی ازمیان دود آتش و سلام گرم از میان فرش توپ و تانک و سلامی گرم از میان ترکش خمپاره ها و سلامی گرم از میان قلبهای پاک و صاف و جانهای برکف نهاده جوانان و رزمندگان ، سلام بر ملت همیشه در صحنه و شهید پرور ایران و اسلام . بر پدر ومادر عزیز و مهربانم که عمری برایم زحمت کشیده اند، و مرا نیکو تربیت کرده اند ، پدر جان و مادر دلسوز شما می دانید که خون شهیدان درخت شکوهمند اسلام را آبیاری می کند. پدر ومادر مهربان که از مال و جان بیشتر دوستتان می دارم زحمتهایی که برایم کشیدید صمیمانه از شما تشکرمی کنم البته می دانم که از دست دادن فرزند مصیبت بزرگی است ولی باید این آیه شریفه قرآن را به یاد آورید که می فرماید : الذین اذا اصابتهم مصیبته قالوا انا الله و انا علیه راجعون، کسانی که وقتی بر آنها مصیبتی وارد می شود می گویند براستی ما همه از خداییم و بازگشت ما به سوی او می باشد. پس وقتی که می دانیم که بازگشت همه ما به سوی الله است پس چه بازگشتی بهتر ازاین که در راه او شهید شویم . در خاتمه خواسته من از تمامی اقوام و دوستان و آشنایان این است که اسلحه برزمین افتاده من را از زمین بردارند و راه مرا و راه تمامی شهدا که همانا یاری اسلام و قرآن است ادامه دهند. تا انشاالله راه کربلا و قدس آزاد گردد و پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله برسرتاسر جهان به احتزار درآید.درود برخمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی . سعید مردانی

سلام برحسین که آزاده مردی و شیر مردی و این عشق به شهادت را در قلب جوان های با ایمان ما نهاده و در آزادگی و درس قیام و خون و شهادت را به ملت مسلمان ایران داده است. ای برادر و خواهران وملت ایران قدر این رهبر کبیر انقلاب را بدانید با اینکه شهدا زیاد گفته اند بازهم من می گویم قدر این رهبر را بدانید که اگر قدر ندانید و شکرگذار نباشید ضرر کرده اید.

برادران این اختلافات را دربین خود بردارید شما دارید برای خدا کار می کندی اجر خودتان را ضایع نکنید این دنیا آزمایشگاهی بی نیست این دنیا فانی است همه چیز نابود شدنی است و آنی می ماند که باید بماند و آنهم رب العالمین است . برادران مواظب باشید هرکاری که می کنید نیتتان خدا باشد و همه اعمال برای رضای خداوند بزرگ باشد. حرفی ندارم دعا برای امام یادتان نرود. موفق و مؤید ومنصور باشید

پدر بزرگوارم سلام، سلامت وسعادت برای شما و صر وحوصله را برای مادر عزیزم، ازخداوند بزرگ آرزو می کنم. پدر عزیزم خداوند بزرگ تمام مخلوقات روی زمین را به راستی و درستی آفرید. و هر انسانی دربرابر خدا و اولیا خدا دارای وظیفه های بخصوصی می باشد که باید وظیفه خود را در برابر خدا به اثبات برساند.

ای برادران ای هموطنان و ای همکلاسان عزیز اگر ما تمام جوانان مملکت از کوچک و بزرگ دراین جنگ تحمیلی که برای نابودی اسلام به راه انداخته اند کشته بشویم اما اسلام و قرآن باقی بمانند بهتر است، مرگ با عزت خیلی بهتر است تا زندگی خفت بار و باذلت، انسان درهر پست و مقامی باشد یکبار به دنیا می آید و یک بار هم ازدنیا می رود چقدر لذت دارد انسان جان شیرین خودشرا در راه اسلام و قرآن و مکتب خدا کند. از جوانان عزیز  وهمکلاسی های عزیزم بعد ازعرض سلام سفارش و توصیه می کنم به ندای امام امت پاسخ مثبت بدهیم . ای مادرجان اگر شهید شدم برایم گریه و زاری و بی تابی مکن و ازهمه می خواهم که مرا حلال کنید.۶/۱۰/۶۵

نام و نام خانوادگی : خداداد رنجبر             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۲- روستای بلیان

تاریخ و محل شهادت : ۱۷/۲/۶۱

ازشما می خواهم که همانند برادرانی که درجبهه خون می دهند شما هم با تحمل نارسائی ها مشت محکمی بردهان امپراطوری های شرق و غرب بکوبید و من دراین راه تا آخرین قطره خونم مبارزه می کنم حتی اگر مرا بکشند و بدنم را قطعه قطعه کنند و یا اگر مرا در زیر شکنجه های گوناگون قرارد هند درهمان لحظات فریاد خواهم زد الله اکبر خمینی رهبر و فریاد اشهد ان لا اله الا الله و محمد رسول الله را سرخواهم داد و هرگز زیر بار ظلم وستم زندگی نخواهم کرد.

ازشما مردم شهید پرور می خواهم که به ندای امام امت لبیک گفته و به سوی جبهه ها بشتابید و پشت جبهه ها را گرم نگه دارید و ازمردم می خواهم که برایم لباس سیاه نپوشند و گریه هم نکنند.ای خواهر و خواهران ایرانی از شماها تقاضا دارم که زینب وار رفتار کنید و حجاب خود را حفظ کنید و درجلو مردها متکبر باشید و با تکبر رفتار کنید.

نام و نام خانوادگی : خداخواست آبسالان             تاریخ و محل تولد: ۱/۳/۴۷

خوش حالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد (ص) و علی (ع) می کنم . اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم و چگونه راهم را انتخاب کنم . من تا آخرین لحظه در راه امام عزیز می جنگم تا به آرزوی دیرینه خود که شهادت است برسم. امام کاری بس عظیم کرد . او باعث شد دنیا ازخواب بیدار شود و انسانیت را به یاد آورد. پدر ومادر عزیزم، هرگز به من ناکام نگوئید که من نهایت کام را گرفتم که بهترین نعمت هاست . برای من گریه نکنید و برادرانم را به راه اسلام و دنباله روی ازمن تشویق نمائید. گوش به فرمان امام عزیز باشید و روحانیت را تنها نگذارید که سرمایه ی این کشور و ملت اسلامی ایران است و شعار همیشگی را فراموش نکنید.

(خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار)