يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۵۹ ب.ظ

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی نامه شهدای کازرون» ثبت شده است

زندگی و وصیت نامه شهید عبدالحمید مرحمتی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

زندگینامه برادر شهید عبدالحمید مرحمتی 
پاسدار شهید در سال 1337 دریک خانواده ضعیف در کازرون دیده به جهان گشود . شهید مرحمتی از حسن خلق و صداقت زیادی برخوردار بود همیشه آرام و متین کم حرف و ملایم بود و درسالهای قبل از پیروزی انقلاب اکثراً درمجالس مذهبی و مساجد دیده می شد علاقه زیادی به امور مذهبی داشت . در سال 1359 که خط گرایش به غرب و لیبرالیسم به اوج خود رسیده بود با کمک شهید نصیری روزنامه جمهوری اسلامی را از دست لیبرالها نجات داد و رسماً مسئولیت توزیع آن را به عهده گرفت و پس ازآن خبرنگاری این روزنامه را قبول کرد پس از تشکیل سپاه که برای بار دوم تشکیل شد شهید به جمع پاسداران پیوست و در سنگر پاسداری از اسلام رسماً شرکت کرد او دوباره عازم جبهه شد و پس از یک ماه مبارزه بی امان با کافران بعثی توسط هواپیماهای مزدور عراقی در جبهه خونین شهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید عبدالحمید مرحمتی
اکنون که دیو سیرتان زمان مستکبران جهان با تمام قوا و نیروی اهریمنی خود بر علیه ملتی که فقط و فقط گناه و جرمش آزاد زیستن و وابسته نبودن به ابرقدرتهای جهانخوار و اجرای احکام اسلام که تنها مکتب نجات بخش است می باشد. اکنون که رحمت الهی براین امت سایه افکنده پاس این نعمت را بداریم و مبادا که یک لحظه این نعمت را کفران کنیم که عذاب خدا را در پس وارد همیشه یا دویاور امام و ولایت فقیه باشید چون دراین صورت است که تمام خواسته های شما برآورده می شود و دست تمام توطئه گران جهت توطئه درباره شما کوتاه می شود. ازوصیت مهم من این است که از دلداری دادن به فرزندان یتیم و رسیدگی به امور خانواده شهدا آن اندازه که ازدست شما بر می آید کوتاهی نکنید. نماز جمعه که یکی از منابع بسیار مهم اگاهی دهنده است فراموش ننمایید.

زندگی و وصیت نامه شهید محمد سعید نوذری

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه برادر شهید محمد سعید نوذری
شهید در سال 1345 در خانواده ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود . او درهمان دوران کودکی عشق وافری به دین مبین اسلام داشت . شهید از بدو تولد یک فرزند سعادتمند و خوب بود، در چهره اش نمایان بود که راه شهدای کربلا راطی می کند در تمام تظاهرات علیه رژیم منفور پهلوی شرکت داشت و مخالف سرسخت این رژیم بود. درسن 23 سالگی ازدواج نمود و یک سال بعد همزمان با تولد ولی عصر (عج) صاحب پسر می گردید. با شروع جنگ وی به جبهه رفت در تمام حمله ها شرکت می جست تا اینکه عملیات رمضان پیش آمد و ایشان درآن حمله شرکت کرد و در 27 ماه رمضان که مصادف بود با 28/4/61 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به لقاء الله پیوست.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید محمد سعید نوذری
ازهمسرم می خواهم که رفتار حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب را الگوی خود قرار داده و از فرزندمان به نحو مطلوب مواظبت نماید. پس از مرگم جسدم را به خانواده ام تحویل بدهید تا جسدم را درکازرون درکنار قبر شهیدان دفن نمایند. ازمردم مسلمان ایران تقاضا دارم که به طور عمیق این جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داده و اجازه ندهند خواسته های دنیایی آنها را ازمسیر الله دور نماید و رهبر انقلاب اسلامی را در راه ایجاد جامعه اسلامی جهت حکومت جهانی مهدی (عج) یاری نمایید.


زندگی و وصیت نامه شهید نگهدار سلمانی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه نگهدار سلمانی
شهید در سال 1343 درروستای کلانی پا به عرصه وجود گذاشت . در ایامی که مصادف با ادامه فعالیت انقلاب اسلامی درکشورمان بود روزها درکارگاه تراشکاری کار می کرد و شبها درمساجد مشغول فعالیت بود و اعلامیه ها را هرجا که لازم بود توزیع می نمود. او همیشه آرزو داشت با شهادت خود دین خویش را به اسلام و قرآن ادا نماید به همین دلیل راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل گردید و بدین وسیله به گفته امام امت که جوان ها باید به جبهه بروند و این جنگ را هرچه زودتر تمامش کنند به جبهه رفت و در حمله سرنوشت ساز رمضان بدرجه رفیع شهادت نائل آمد.


فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید نگهدار سلمانی

امیدوارم که بتوانم راه حسین(ع) را حسین گونه ادامه دهم و شما هم که در پشت جبهه هستید سنگرها را خالی نگذارید که منافقین بتوانند ضربه به اسلام بزنند. دعای کمیل ، دعای توسل و دعاهای دیگر و نماز جمعه را به جا بیاورید اگر من شهید شدم جسد مرا ببرید سرقبر شهید حسین سلمانی تا او را زیارت کنم بعد مرا ببرید در زادگاهم کلانی کنار قبر شهید علی حسین رنجبر خاکم کنید و پیامی که برای خانواده ام دارم این است که هیچ برای من ناراحتی و گریه و زاری نکنید و تا می توانید راه شهیدان را ادامه دهید و دیگر حرفی برای گفتن ندارم.....


ما از سوی خدا آمده ایم و بازگشتمان همه به سوی خداست.

اینک که جنگ به کشور اسلامی ایران تحمیل شده است ما مسئولیت شرعی داریم که به جنگ کفار یعنی بعثیهای عراقی و صدام یزید برویم. خداوند این سعادت را نصیب بنده کرده که به جبهه بروم و با کفار مبارزه کنم و امیدوارم که بتوانم راه حسین (ع) را حسین گونه ادامه دهم و شما هم در پشت جبهه سنگرها را خالی نگذارید که منافقین بتوانند ضربه به اسلام بزنند و مرتب برای امام عزیزمان خمینی بت شکن دعا کنید که او را برای مردم نگهدارد و حتماً دعای کمیل و دعای توسل و نماز جمعه را به جا آورید .

اگر من شهید شدم ولی به قول برادر شهیدم حسین سلمانی نه به همین سادگی، تا می توانم می کشم، وقتی که دعوت حق رسید آن را لبیک می گویم از پدر و مادرم و خانواده می خواهم که هیچ برای من ناراحت و گریه زاری نکنید و تا می توانید راه شهیدان را ادامه دهید.

زندگی نامه و وصیت نامه شهید سید محمد تقی موسوی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

خلاصه ای از زندگینامه شهید محمد تقی موسوی
شهید سید محمد موسوی در خرداد ماه 1344 در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت. وی دارای هوش و ذکاوت چشمگیری بود. با شروع جنگ تحمیلی لحظه ای آرام نداشت پیوسته می کوشید تا به هر طریقی که شده خود را به جبهه برساند و با دشمن اسلام به مبارزه بپردازد پس از مبارزه بی امان با دشمنان اسلام سرانجام در مورخه 19/8/61 در عملیات پیروزمندانه محرم درعین خوش با اصابت ترکش خمپاره به سرش ندای حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پر کشید.


وصیت نامه شهید سید محمد تقی موسوی

اینجانب سید محمد تقی موسوی فرزند سید محمد موسوی اهل بورکی علیا برای حفظ اسلام و کشور به جبهه حق علیه باطل اعزام می شوم. از ملت شهید پرور ایران تقاضا دارم، پشت امام را خالی نگذارند و دنباله رو او باشند، به امید پیروزی حق علیه باطل، انشاالله صدام سرنگون می شود و ما پیروز می شویم، به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران و به امید رها شدن از بندهای شرق و غرب.

پیامم به ملت ایران این است که پشت جبهه را خالی نکنند و پیامی به خانواده که ناراحت من نباشید و اگر شهید شوم برایم گریه نکنند و لباس سیاه هم نپوشند.

مرگ بر منافق- مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر امریکا، مرگ بر شوروی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا

تاریخ اعزام ۲۷/۷/۶۱              

شهید عبدالنبی پوسکانی

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه

برادر شهید عبدالنبی پوسکانی در سال 1349 در روستای بلیان از توابع شهرستان کازرون چشم به جهان گشود . ازنظر هوش و ذکاوت دربین همکلاسان خود نمونه بود. عشق به جهاد لحظه ای او را آرام نمی گذاشت تا اینکه درمورخه 6/1/62 در بسیج مستضعفین ثبت نام و جهت فراگیری آموزشهای نظامی وارد پادگان آموزشی شهید دستغیب کازرون گردید. و پس از دلاوریهای افتخارآمیز سرانجام در مورخه 1/5/62 درعملیات پیروزمندانه والفجر 2 به درجه رفیع شهادت نائل گردید



فرازهایی از وصیت نامه برادر شهید عبدالنبی پوسکانی
ای دینداران و ای شیعیان علی بن ابیطالب کجا به غیرت شما میجنگد که تسلط کفار یعنی عراق برمال و دین اسلام باشد و شما حرکت نکنید. ای برادران مسلمان سلاح افتاده مرا به قلب دشمن فرو برید که ادامه راه شهیدان است مادرم ای که هنوز خون برادرت در صحرای دهلاویه جوشان است و قلب تو هنوز از داغ او سوزان است و خبر شهادتم برای تو مشکل است . ولی من می روم که اسلحه به زمین افتاده برادرت را که در وصیت نامه اش متذکر شده بود را بردارم. ازتو می خواهم که همچون زینب کبری ... پیام رسان خون شهیدان باشی.