شهید محمد مسرور

نام و نام خانوادگی : یحیی صلح جو             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۶- روستای دریس

تاریخ و محل شهادت : ۵/۶/۶۱

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با عرض سلام به تمامی شهیدان از صدر اسلام تا کنون . خدایا تو خود می دانی که من الان احساس می کنم در حال رفتن به سوی تو هستم و بهترین و لذت بخش ترین لحظات تمام عمر و زندگیم همین لحظات است زیرا یک انسان بودم گناهکار و شرمنده وبی نهایت کوچک بودم به سوی معبود خود و عشق خود و رب خود و بی نهایت بزرگ عروج کردم و بالا رفتم، خدایا ای کاش هزاران جان داشتم تا بخاطر رضای تو در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است می دادم. و اما پدر و مادر عزیز می دانم که هر پدر ومادری آرزو دارند که فرزندشان نزد خودشان باشد و ازآنها دور نشوند ولی امروز باید آرزوهای ما جهت دیگری پیدا کند و آن تقویت اسلام باشد و وقتی پای مسئولیت الهی پیش می آید خودتان هم باید قبول داشته باشید که دستور خدا و امام را باید اجرا کرد و به گفته آنان لبیک گفت. چون امروز حفظ اسلام واجب است و من و امثال شما و ما همه دراین دنیا امانتی هستیم از جانب خداوند و باید این امانت را به صاحب امانت پس بدهیم و جبهه بهترین محل آزمایش برای پس دادن امانت است و این را هم بدانید که وقتی که انسان می خواهد با خدا معامله کند باید بهترین چیزی را که دارد تقدیم کند و امروز ما غیر از یک جان ناقابل چیزی نداریم و امیدواریم که خداوند به بزرگی خودش قبول کند و از سر تقصیرات و اشتباهات ما بگذرد. و بعد این را هم بدانید که شهید عزاداری نمی خواهد.  شهید پیرو می خواهد و بعد از من وصیت به تو ای برادر که تو بعد از من باید اسلحه مرا از زمین برداری و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه دهی. در پایان یک پیام به شما خواهر و برادر و یاران و دوستان دارم، و این پیام این است که نگذارید امام تنها بماند یار و یاور او باشید و دین خود را بهتر بشناسید. و حق را از ناحق تشخیص دهید از آن کسانی که برای امام حسین نامه نوشتند و از کسانی که از حضرت (ع) را تنها گذاشتند نباشید پس خمینی را تنها نگذارید زیرا به خون تمامی شهدا خیانت کرده اید اگر او را تنها بگذارید اگر جسد مرا پیدا نکردید بالای سر قبر هرشهیدی بروید فرقی ندارد و عکس مرا بزرگ کنید و در بغل عکس شهید سید فرج منصورزاده بزنید. از قول من از اقوام و خویشان و دوستان خداحافظی کنید جان نثار اسلام یحیی صلح جو

نام و نام خانوادگی : نادر شهابی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۷ – کازرون

تاریخ و محل شهادت : ۱۲/۱۲/۶۲

هرنفسی چشنده مرگ است ، مرگ روزی به سراغ ما خواهد آمد چه بهتر که این مرگ در جبهه جنگ و درحل مبارزه حق علیه باطل باشد. بله گواراست که جان شیرین در راه درست فدا شود همان دوستی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است . چه بهتر که این مرگ در پیشگاه ملتی باشد که به جرم پیروی ازقرآن این کتاب نجات بخش انسان ها مورد هجوم ابرقدرتها و جنایتکاران جهان و سر سپردگان و مزدوران آنها قرار گرفته است. ای خدای یکتا تو خودآگاهی که من هدفم جز خشنودی تو و تحقق دین مبین اسلام چیز دیگری نبوده است ازتو می خواهم که مرا به راهی هدایت فرمائی که نیکان و صالحان تو بیهوده اند. خدایا رهبر کبیر انقلاب امام خمینی را عمر طولانی عطا کن که دین نهضت اسلام را به قیام مهدی برساند.

زیزانم به گلستان آمده اید ( گلزار شهدا) که غروب غم انگیزش از نسیم دل آرای هر صبح صادقی فرحناکتر است . انسا باید چگونه مردن را خود انتخاب کند نه اینکه مرگ براو تحمیل شود. این بنده مدتهاست که چگونه مردن را خود انتخاب کرده ام و امیدوارم خدا آن را نصیبم فرماید.

انالله وانا الیه راجعون ، خدایا از آن زمان که خود را شناخته ام و جهان اطرافم را به جز معصیت و بارگناه برای خود برجای نگذاشتم تنها تو از کردارم آگاهی و بس  و من از روز جزا و حشر برخود می ترسم و فقط چشم امیدم بسوی توست. ای ملت اسلام بیایید در جبهه و برادران ایثارگران را بنگرید که نه به طمع بهشت بلکه برای رضای خداوند متعال این چنین با دشمن کافر می جنگند . باید از نزدیک آمد و دلاوری های آنان را نظاره کرد. از خانواده شهدا معذرت می خواهم که بیش ازاین لیاقت خدمت کردن به خانواده های معظم آنان را نداشتم. ای پدر ومادر عزیزم نتوانستم حق فرزندی را ادا کنم ای پدر آن لحظه که عازم جبهه بودم درمنزل نبودی و سعادت وداع و دیدار شما را نداشتم می بخشید. ای مادر مرا ببخش خوب می دانم شهادتم باعث آشفتگی زندگیت خواهد بود ای مادر ازتو می خواهم ازهمسرم و خواهرانم خوب مراقبت کنی. وتو ای همسرم، می بخشید که بیش از این لیاقت ماندن و با تو زندگی کردن را نداشتم ازخودت خوب مواظبت کن.

کارهایتان را با اخلاص برای خدا انجام دهید و به اخلاق اسلامی و ایمان و احادیث ائمه و روایات مجهز شوید سخنان امام را به جان ودل خریده و بدان عمل کنید ودنباله رو خط شیطان نباشید.

نام و نام خانوادگی : محمود برهمند             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۵- کازرون

شما ای ملت عزیز ایران که خون ها و جوان ها و عزیزان دادید هوشیار باشید که این منافقین درون شما رخنه نکنند و به هوش باشید که امام صادق می فرماید : من به قوم خود هیچ گونه هراسی ندارم به جز ازاین منافقین دورو و دوزبان می ترسم . پدر و مادر عزیزم حالا که شهادت سرخ نصیب من شده است باید خوشحال باشید که چنین فرزندی دارید و افتخاری هم نصیب خودت و هم نصیب فرزندت شده است و باید خوشحال باشید.

ای مادر عزیزم هیچ درغم ازدست دادن من ناراحت نباشی چون هزاران جوان دیگرم شهید شدند منم مثل آنها هستم امیدوارم که در غم من سوگواری و عزاداری و گریه نکنی. ای خواهرانم ازشما می خواهیم که زینب وار رفتار کنید و حجاب خود را کاملاً حفظ کنید. و ای برادران جان شماها راه من را ادامه بدهید و جبهه را خالی نگذارید.

نام و نام خانوادگی : محمد مؤذنی (شهید مفقود الاثر)            تاریخ و محل تولد: ۱۳۳۸

تاریخ و محل شهادت : ۷/۵/۱۳۶۱

« همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند پس می کوشیم و خود کشته می شوند و این خود سعادت و پیروزی عظیمی است» با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امید و نور چشم مستضعفان جهان امام خمینی و بادرود بر روان پاک شهدای جبهه مان حق و باطل آنچه را که اکنون می نویسم امیدوارم که روزی مورد استفاده قرار گیرد چون هیچگاه دوست نداشته ام با مرگ طبیعی از دنیا بروم خدایا، توفیق شهادت در راه خودت به من بده چون مرگ در راه خدا فنا نیست بلکه دروازه زندگی جدید است شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند. به خواست خداوند متعال به بصره حمله می کنیم اما نه برای گسترش خاک بلکه برای نابودی تمام مستکبران جهان و برای مقابله شدن با اسرائیل چون امام علی می فرماید قبل از آنکه دشمن به شما حمله کند به آن حمله کنید و آن را نابود کنید چون اگر ما به اسرائیل حمله نکنیم به همین زودی بعد از نابودی تمام مسلمانان جنوب لبنان صد درصد به ایران حمله می کند و ما باید ریشه این جنایتکاران قبل از هر وقوع جنایت بخشکانیم و این وعده الهی است .

ای مادر ! حضرت علی به فرزندش وصیت می کند که هرچیزی از دست دادی هیچ ناراحت نشو ای مادر چون من در نزد شما یک امانت هستم و امانت هم باید به صاحبش برگردانده شود ما هم از آن خدا هستیم و بازگشت همه به سوی اوست پس ما که می خواهیم برویم چه بهتر است که در راه خدا شهید بشویم . دیگر ! ای مادر توحق زیادی برگردن من داری امیدوارم که مرا ببخشی و برای آمرزش گناهان من دعا کنی چون دعای مادر در نزد فرزند به اجابت می رسد و تو ای خواهر با حجابت همانند زینب پیام آور خون همه شهیدان باشید . و تو ای پدر نمی دانم که چگونه از تو عذر خواهی کنم امیدوارم که مرا ببخشی و برای آمرزش گناهانم مرا دعا کنی چون ما هرچه داریم از دعا داریم محمد مؤذنی

رزمندگان ما همچنان با فرماندهی امام زمان (عج) مانند شیرغران به پیش می روند و بر دشمنان آنچنان می تازند که انسان به یاد جنگ های صدر اسلام می افتد.

نام و نام خانوادگی : قربانعلی جوکار             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۳ روستای سیریزجان از توابع کازرون                      تاریخ و محل شهادت : ۱۳۶۲  منطقه حاجی عمران عراق

بارالها، کسی که تو را شناخت جان مرا چه کند             پدر ومادر خانمان را چه کند

خداوندا ما انسانها هستیم از یک لخته خون و کم کم تکامل  ورشد کردیم تا به این درجه و مقام رسیدیم که ما انسان ها را اشرف مخلوقات می خوانند چطور است که انسان هر لحظه در پس به دست آوردن نیازهای مادی خویش می باشد ولی از نظر معنوی چطور است که در پی به دست آوردنش نیست، و یا اگر باشد به طور سطحی است .

سلام و درود بر مادرم، و تو ای زینب روزگار امیدوارم که مرا از بزرگی خودتان و زحماتی که برای این انسان ناقابل کشیدی حلالم بکنی، و ازشما هم ای مادر می خواهم که مثل زینب زندگی خود را ادامه دهی، و همین طور که زینب عزاداری کرد تو هم بکنی، و نه اینکه برای من گریه کنید . برای عزیزانی گریه کن که در زندان عراق اسیر هستند و برای آنها دعا کن تا آزاد شوند. و ای پدر و ای مادر من ازاینکه نتوانستم در عوض زحماتی که شما برای من کشیدید کاری انجام دهم شرمسار هستیم، و ای مادر امیدوارم که مثل زینب زندگی کوتاه مدت خود را ادامه دهی و تو ای برادر اسلام امیدوارم که بتوانی راه این شهیدان و این جوانانی که در زندانی که جعفربن موسی به سر برد و حالا این جوانان ایران در آنجا به سر می برند ادامه دهید تا یک دانه بشری که برخلاف اسلام کاری می کند آنها را نابود کنید . و امیدوارم که مرا ببخشی و حلال کنی و سلام برشما ای خواهران عزیزم سلام ای فاطمه های دوران سلام ای نور چشمانم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید و ای عزیزانم اگر خدا نصیب من کرد که شهید شوم امیدوارم که صبور باشید و مقاومت خود را در برابر مردم روستایمان نشان بدهید . خدمت همگی مردم روستاها و آشناها و ملت غیور ایران اسلام امیدوارم که هرکس که ازمن ناراحتی دیده ببخشد و ای پدر مقدار بدهی داریم که پرداخت کنید و بخواه که حلالم کند. خداحافظ شما پاسدار وظیفه قربانعلی جوکار

نام و نام خانوادگی : فریدون کاردانی             تاریخ و محل تولد: ۱۳۴۰- آبادان

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، سلام برمنجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفدا.

اینجانب فریدون کاردانی، با میل شخصی و به منظور جهاد در راه اسلام و تزکیه نفس عازم جبهه های نبرد حق برعلیه باطل شدم زیرا به این آیه شریفه اعتقاد قبلی دارم که می فرماید: دوست می دارد کسانی که درراه او با اتحادی چون دیداری از سرب  به مقابله برعلیه کفر برمی خیزند انشاالله. خداوندا ارحم الراحمین ازسر تقصیرات این بنده خود بگذرد. خداوندا از خشم و غضبت به لطف و عطوفتت پناه می برم. ازخانواده عزیزم به خصوص مادر دلسوزم و مهربانم می خواهم که اگر آرزوی غفلت موجبات نگرانی آنها را بوجود آورده ام بنده را مورد عفو قرار دهند. همچنین از سایر دوستان و آشنایان عزیز عاجزانه طلب عفو و حلال بود می طلبم.

خانواده عزیزم باید توجه داشته باشید که گریه و شیون در شهادت فرزندشان موجبات شادی و سرور ضد انقلاب را بوجود می آورد. برایم از خداوند بزرگ طلب بخشش کنید. و واجبات شرعیه قضاشده ام را بجا آورید. ۲۰/۳/۶۳