جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۲۵ ب.ظ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید عباس بازیار» ثبت شده است

زندگی و وصیت نامه شهید عباس بازیار

 شهدا شهدای ایرانی شهدای کازرون شهدای دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس زندگی نامه و وصیت نامه زندگی و وصیت نامه


نام و نام خانوادگی : عباس بازیار                    نام پدر : محمدعلی
  محل شهادت:شلمچه                 دانش آموز کلاس :سوم           دوره : متوسطه             رشته : اقتصاد              تاریخ تولد : 1/1/1346                   تاریخ شهادت : 19/10/1365
چکیده ای از زندگی نامه شهید
عباس، فرزند خانواده ای مذهبی بود. برای شرکت در مراسم مذهبی همیشه آمادگی داشت و درحالیکه 12 ساله بود، اولین حضور خود در جبهه را رقم زد، به هیچ گردانی جز گردان خط شکن فجر رضایت نمی داد و در اکثر عملیات هایی که  بر عهده ی لشکر المهدی قرار می گرفت، شرکت داشت. با وجود آن که یکی از برادرانش به اسارت درآمده بود، پیشنهاد خویشاوندان مبنی برحضور فعال در پشت جبهه را نپذیرفت و هنگامی که در عملیات والفجر 8 مجروح شده بود، حتی حاضر نشد برای درمان به پشت خط منتقل شود و نگذاشت کسی از موضوع باخبرشود. قبل از عملیات کربلای 5 با گروهی از دوستان درمسجد ملابرات گرد آمده و وصیت نامه ی خود را بر روی نوار کاست ضبط کرد. بدون استراحت ازکربلای 4 مستقیماً به منطقه کربلای 5 رفت و سرانجام در پشت نهر جاسم به دوستان دریا دلش پیوست. جسد پاکش طی ماجراهایی به یادماندنی و پس از اشاراتی که خود در خواب به شوهر خواهر ش داد، طی عملیاتی پرحادثه به دست آمد.
برگزیده ای از فعالیت های مذهبی، عملی، هنری و ورزشی شهید
عباس عضو کتاب خانه ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و به شرکت در مراسم ادعیه و به ویژه عزاداری سالار شهیدان علاقه ی ویژه ای نشان می داد. در دوران آموزش و اعزام، با وجود شرایط اغلب نامساعد، دستی برقلم داشت و دیده ها و شنیده های خود را با سبکی ساده به رشته تحریر در می آورد. توجه و دقت نظر او به مسائل شهری و میراث های فرهنگی شهرهایی که در طول اعزام، ازآنها عبور می کرد درحالیکه جوکاروان  کاملاً جنگی و رزمی بوده، شگفت انگیز می نماید. شیوه ی رفتار نرم و مهربانانه ای او با کودکان و به خصوص خواهر 5 ساله اش خاطره ای بسیار دل چسب و ماندگار برای خانواده برجای گذاشته است. شیوه شهادت و ماجرای عجیب بازگشتش به خاک همرزمان و به ویژه شوهر خواهرش را درآرزوی شهادت همچنان حریص و جوینده نگاه داشته است .
فرازی از وصیت نامه شهید
خدایا! استغفار می کنم از هرگناهی که با آن، خود را با تو روبه رو کردم. خطای مرا ببخش و رحمت آور که تو بهترین رحم کننده گانی مادر مهربانم! اگر چه مدتی از دوری برادرم مسعود که هم اکنون در اسارت بعثیون کافر می باشد، ناراحت و غمگین هستم، اما خانواده هایی هستند که چندین فرزند خود را در راه اسلام داده اند و می گویند ای کاش هنوز هم می داشتیم تا در راه اسلام عزیز می دادیم. از برادرم می خواهم که درسهایش را خوب بخواند و جای مرا در مسجد پر کند در عزایم گریه و زاری نکنید که منافقین خائن خوشحال می شوند وبا خواهرانم به مهربانی رفتار کنید.